Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
two stage least squares method
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
Search result with all words
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
Other Matches
parameter estimation
تخمین پارامترها
parametric
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
paramterization
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
config.sys
در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
econometrics
اقتصادسنجی
econometric model
الگوی اقتصادسنجی
three stage least squares method
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
estimably
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
country file
فایلی در سیستم که پارامترها
orthogonal
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
assembled
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assemble
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
condition
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
assembles
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
estimation
تخمین
estimates
تخمین
approximation
تخمین
approximations
تخمین
underestimating
تخمین کم
underestimates
تخمین کم
underestimated
تخمین کم
underestimate
تخمین کم
estimating
تخمین
assessments
تخمین
estimated
تخمین
surmised
تخمین
surmises
تخمین
assessment
تخمین
surmising
تخمین
estimate
تخمین
estimations
تخمین
surmise
تخمین
estimator
تخمین کننده
guess
تخمین فرض
measurement of demand
تخمین تقاضا
estimates
ارزیابی تخمین
estimate of costs
تخمین مخارج
estimator
تخمین زننده
estimating
تخمین تقویم
rough guess
<idiom>
تخمین تقریبی
point estimation
تخمین نقطهای
guessed
تخمین زدن
estimates
تخمین زدن
regression estimate
تخمین رگرسیون
estimable
تخمین پذیر
inestimable
تخمین ناپذیر
estimate
تخمین تقویم
over estimation
تخمین بیش از حد
overestimation
تخمین حدبالا
conjecturable
قابل تخمین
estimate
ارزیابی تخمین
invaluable
غیرقابل تخمین
give or take
تخمین تقریبی
estimates
تخمین تقویم
cost estimate
تخمین مخارج
estimation
تخمین زدن
estimations
تخمین زدن
estimated
تخمین تقویم
estimated
تخمین زدن
parametric estimate
تخمین تقریبی
estimate
تخمین زدن
range sensing
تخمین مسافت
guesses
تخمین فرض
range determination
تخمین مسافت
estimated
ارزیابی تخمین
guestimating
تخمین زدن
guestimates
تخمین زدن
guesstimates
تخمین زدن
guesstimated
تخمین زدن
guesstimate
تخمین زدن
estimating
تخمین زدن
estimating
ارزیابی تخمین
guesses
تخمین زدن
guessed
تخمین فرض
guess
تخمین زدن
guesstimating
تخمین زدن
guestimated
تخمین زدن
unbiased estimate
تخمین بدون تورش
range finding
تخمین مسافت کردن
estimates
براوردکردن تخمین زدن
range spotting
تخمین مسافت کردن
rater
نرخ بند تخمین زن
to take the gauge of
براوردکردن تخمین زدن
expected
<adj.>
تخمین زده شده
constructive total loss
تخمین خسارت کل وارده
estimated
براوردکردن تخمین زدن
conjecture
تخمین حدس زدن
estimate
براوردکردن تخمین زدن
conjecture
حدس و تخمین زدن
to estimate something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
incalculable
غیر قابل تخمین
probable
<adj.>
تخمین زده شده
presumable
<adj.>
تخمین زده شده
estimated
<adj.>
تخمین زده شده
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
anticipated
<adj.>
تخمین زده شده
account
تخمین زدن دانستن
estimating
براوردکردن تخمین زدن
inappreciable
غیر قابل تخمین
to quantify something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
estimates
تخمین زدن ارزیابی کردن
unbiased estimators
تخمین زنندههای بدون تورش
incalculably
بطور غیر قابل تخمین
appraises
تقویم کردن تخمین زدن
appraise
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
تقویم کردن تخمین زدن
estimate
تخمین زدن ارزیابی کردن
compute
حساب کردن تخمین زدن
computed
حساب کردن تخمین زدن
computes
حساب کردن تخمین زدن
estimating
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated
تخمین زدن ارزیابی کردن
undervaluing
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow
از پیش نشان دادن تخمین زدن
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
overrating
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com