English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (21 milliseconds)
English Persian
for a sake برای حفظ فاهر
Search result with all words
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
post script SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
pro forma برای صورت فاهر
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
Other Matches
superficies فاهر
guize فاهر
faces فاهر
rinds فاهر
rind فاهر
sensation فاهر
ostensible فاهر
appearance فاهر
apparent فاهر
guises فاهر
guise فاهر
the outward state فاهر
externally فاهر
semblable فاهر
groomed فاهر
manifests فاهر
surfaces فاهر
superficial فاهر
surfaced فاهر
manifest فاهر
external فاهر
surface فاهر
squalid بد فاهر
exteriority فاهر
externals فاهر
on the surface در فاهر
manifested فاهر
manifesting فاهر
sensations فاهر
face فاهر
outsides فاهر
mien فاهر
outside فاهر
appearances فاهر
personal appearance وضع فاهر
springs فاهر شدن
faces فاهر منظر
trumpery خوش فاهر
look فاهر شدن
hue تصویر فاهر
formalist فاهر پرست
hues تصویر فاهر
face فاهر منظر
aspect صورت فاهر
similitude بیرون فاهر
gloss جلوه فاهر
to make ones a فاهر شدن
to out ward seeming برحسب فاهر
spring فاهر شدن
garb کسوت فاهر
hermaphrodite خنثی فاهر
simulation فاهر سازی
hermaphrodites خنثی فاهر
affecter فاهر ساز
habit مشرب فاهر
habits مشرب فاهر
looks فاهر شدن
simulations فاهر سازی
in outward show بصورت فاهر
looked فاهر شدن
settings وضع فاهر
setting وضع فاهر
nominally بصورت فاهر
merged دشمن فاهر شد
the outward man انسان فاهر
surfaced رویه فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
surfaces رویه فاهر
outsight فاهر بینی
exposed فاهر شده
seems فاهر شدن
appearance فاهر نمایش
the out ward eye چشم فاهر
seemed فاهر شدن
seem فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
outside appearance صورت فاهر
turn up فاهر شدن
outwardly برحسب فاهر
outward show نمایش فاهر
aspects صورت فاهر
surface رویه فاهر
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
outward show صورت فاهر
semblance صورت فاهر
appearances فاهر نمایش
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
develop فاهر کردن عکس
exposure فاهر شدن عکس
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
out- رفتن فاهر شدن
outed رفتن فاهر شدن
out رفتن فاهر شدن
affectedly از روی فاهر سازی
resurfaces دوباره فاهر شدن
exposures فاهر شدن عکس
of the surface در صورت فاهر از بیرون
verisimilar دارای فاهر حقیقی
resurfaced دوباره فاهر شدن
phantom منظر فاهر فریبنده
outward things جهان برونی یا فاهر
resurface دوباره فاهر شدن
phantoms منظر فاهر فریبنده
judge by appearances حکم به فاهر کردن
pro forma منباب فاهر فاهری
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
phantasm فاهر فریبنده سایه
seeming فاهر نما زیبایی
develops فاهر کردن عکس
the outer man وضع فاهر شخص
on the surface درصورت فاهر از بیرون
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
aspect روش فاهر سازی چیزی
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
project فاهر کردن نشان دادن
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
aspects روش فاهر سازی چیزی
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
projected فاهر کردن نشان دادن
acronical فاهر شونده در غروب افولی
projects فاهر کردن نشان دادن
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
deusexmachina شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
textualism اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
clothes horses کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
exposes در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
clothes horse کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
exposing در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
times تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
previewer خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
time تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
thunderhead توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
cursor علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
response و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
cursors علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
responses و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
styled فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
styles فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styling فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
postscripts سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
righting منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
postscript سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
righted منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
right منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com