English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
Other Matches
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
papered ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
papered روزنامه
the daily paper روزنامه
journals روزنامه
papering روزنامه
newspapers روزنامه
newspaper روزنامه
journal روزنامه
papers روزنامه
paper روزنامه
news agent روزنامه فروش
daybook دفتر روزنامه
columns ستون روزنامه
book of account دفتر روزنامه
local paper روزنامه محلی
newsman روزنامه فروش
logbook روزنامه دریاپیمایی
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
news vendor روزنامه فروش
column ستون روزنامه
daily news paper روزنامه یومیه
newspaper columns ستونهای روزنامه
official gazette روزنامه رسمی
paper boy روزنامه رسان
official jurnal روزنامه رسمی
cutting برش روزنامه
newsstand روزنامه فروشی
newsmen روزنامه فروش
day book دفتر روزنامه
publicists روزنامه نگار
newsprint طبع روزنامه
journal دفتر روزنامه
journals دفتر روزنامه
dailies روزنامه یومیه
newspapermen روزنامه نگار
publicist روزنامه نگار
journalist روزنامه نگار
journalists روزنامه نگار
newspaperman روزنامه نگار
newspaperman روزنامه فروش
journalism روزنامه نگاری
editor سردبیر روزنامه
paper boys روزنامه رسان
paper boys روزنامه فروش
daily روزنامه یومیه
paper boy روزنامه فروش
gazetteer روزنامه نویس
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
journals دفتر روزنامه یکان
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
news room اطاق روزنامه خوانی
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
newsstand دکه روزنامه فروشی
newsboy پسر روزنامه فروش
newsprint ماشین چاپ روزنامه
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
news-stands جایگاه فروش روزنامه
news stand جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
newspapers روزنامه نگاری کردن
name plates نام و آرم روزنامه
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
sales d. دفتر فروش روزنامه
head line عنوان سرصفحه روزنامه
newspaper روزنامه نگاری کردن
editoress مدیره روزنامه یامجله
purchase journal دفتر روزنامه خرید
gazette مجله رسمی روزنامه
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
unit journal دفتر روزنامه یکان
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
journal دفتر روزنامه یکان
feuilleton پاورقی قسمت پایین روزنامه
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
tabloid روزنامه نیم قطع و مصور
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloids روزنامه نیم قطع و مصور
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tail اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
feuilleton کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
agony aunt شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
diarists روزنامه نگار وقایع نگار
diarist روزنامه نگار وقایع نگار
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love <idiom> انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
cue پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
cues پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
phoneme برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com