Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
Other Matches
levying
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levy
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levied
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levies
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
enlisted
داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlist
برای سربازی گرفتن
he was meant for a soldier
او برای سربازی در نظرگرفته بودند
he rose from the ranks
از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
to enrol
[oneself]
for a course
خود را برای دوره ای نام نویسی کردن
pascal
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
setl
زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
c
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
report program generator
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
to bear arms
سربازی کردن
to go to the wars
سربازی کردن
compiled
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
to serve in the ranks
خدمت سربازی کردن
soldier
سپاهی سربازی کردن
soldiers
سپاهی سربازی کردن
to p a soldier to duty
سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
planit
زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
vdl
زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
authoring
زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
strudl
زبان برنامه نویسی که برای طراحی وتجزیه و تحلیل ساختارهابکار می رود
hypertalk
زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
cobol
Language BusinessOriented Common یک زبان برنامه نویسی سطح بالا برای کاربردهای تجاری
languages
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
pl/i
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای ارتباط باکامپیوترها طراحی شده است
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
backus naur form
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
instructions
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
logo
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
algol
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
simscript
زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
mumps
یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
prolog
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
artspeak
یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
procedure
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
مختصر نویسی کوتاه نویسی
to register
[with a body]
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to enroll
[American English]
خود را اسم نویسی کردن
[ثبت نام کردن ]
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
soldieing
سربازی
soldiering
سربازی
soliership
سربازی
soldier ship
سربازی
military
سربازی
soldierliness
سربازی
soldiership
سربازی
trade of war
سربازی
soldiery
سربازی
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
register
اسم نویسی کردن
registers
اسم نویسی کردن
indorsation
پشت نویسی کردن
to take notes of
خلاصه نویسی کردن از
matriculates
نام نویسی کردن
enlisting
نام نویسی کردن
indorse
پشت نویسی کردن
enlist
نام نویسی کردن
type write
ماشین نویسی کردن
enroll
اسم نویسی کردن
enlists
نام نویسی کردن
registering
اسم نویسی کردن
indorse
فهر نویسی کردن
endorsing
فهر نویسی کردن
enlistment
نام نویسی کردن
enlistments
نام نویسی کردن
back
پشت نویسی کردن
backs
پشت نویسی کردن
matriculate
نام نویسی کردن
impanel
نام نویسی کردن
matriculated
نام نویسی کردن
enters
نام نویسی کردن
enter
نام نویسی کردن
entered
نام نویسی کردن
matriculating
نام نویسی کردن
endorsing
پشت نویسی کردن
endorse
پشت نویسی کردن
endorse
فهر نویسی کردن
endorsed
پشت نویسی کردن
endorsed
فهر نویسی کردن
endorses
پشت نویسی کردن
endorses
فهر نویسی کردن
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
levy in mess
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
forth
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
soldiering
زندگی سربازی
the soldier's occupation
شغل سربازی
to join the army
به سربازی رفتن
males of military age
مردان در سن سربازی
rations
جیره سربازی
ration
جیره سربازی
ammunition shoes
کفش سربازی
veteran service
خدمت سربازی
rationed
جیره سربازی
ammunition stocking
جوراب سربازی
to register
نام نویسی کردن
[ثبت کردن ]
subscribing
پذیره نویسی کردن سهام
underwrites
پذیره نویسی صادر کردن
subscribe
پذیره نویسی کردن سهام
to check in
نام نویسی کردن
[هتل]
underwritten
پذیره نویسی صادر کردن
underwrite
پذیره نویسی صادر کردن
recruitment
تجدیدنیرو نام نویسی کردن
underwriting
پذیره نویسی صادر کردن
underwrote
پذیره نویسی صادر کردن
subscribes
پذیره نویسی کردن سهام
subscribed
پذیره نویسی کردن سهام
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
draft order
[American English]
دستور به خدمت
[سربازی]
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
ranker
افسر سربازی کرده
conscientious objection
خودداری از خدمت سربازی
pamphleteer
جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
pamphleteers
جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
to enrol somebody
کسی را نام نویسی کردن
[ثبت نام کردن]
[درفهرست وارد کردن]
general discharge
ترخیص عمومی از خدمت سربازی
fusileer
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
to be reduced to the ranks
بپایه سربازی تنزل یافتن
fusilier
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
certificate of service
برگ پایان خدمت سربازی
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
militarists
صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarist
صاحب روح سربازی یانظامی گری
ranker
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
zeroes
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zero
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
enlisted
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
ensign
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com