Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
as a warning to others
برای عبرت دیگران
Other Matches
as warning to
برای عبرت
this was a lesson for him
این برای او عبرت شد
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
claptrap
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
to pound the filed
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
encroachments
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
byword
عبرت
bywords
عبرت
ensample
عبرت
warning
عبرت
warnings
عبرت
example
سرمشق عبرت
to become a proverb
عبرت شدن
to take example
عبرت گرفتن
examples
سرمشق عبرت
gazing stock
مایه عبرت
instructiveness
دربرداشتن درس و عبرت
instructively
بطور عبرت امیز
pragmatically
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
rests
دیگران
rest
دیگران
aside
جدااز دیگران
asides
جدااز دیگران
et al
مخفف و دیگران
regrad for others
ملاحظه دیگران
regard for others
رعایت دیگران
regard for others
واهمه از دیگران
regard for others
ملاحظه دیگران
What do the others say?
دیگران چه می گویند؟
dummies
الت دست دیگران
take after
<idiom>
مثل دیگران رفتارکردن
infringement on others rights
تخطی به حقوق دیگران
steal one's thunder
<idiom>
قاپیدن کلام دیگران
spoilsman
محل عیش دیگران
under one's belt
<idiom>
استفاده از تجارب دیگران
spoiler
محل عیش دیگران
infringer
متخطی به حقوق دیگران
vicarious saccifice
خودش به جای دیگران
an outrage upon justice
پایمال سازی حق دیگران
one-upmanship
<idiom>
توانایی سر بودن از دیگران
dummy
الت دست دیگران
prevenance
توجه باحتیاجات دیگران
to pull the strings
دیگران را الت قراردادن
mind reader
کاشف افکار دیگران
breaches
تجاوز به حقوق دیگران
breached
تجاوز به حقوق دیگران
breach
تجاوز به حقوق دیگران
mind readers
کاشف افکار دیگران
draw away
دیگران را پست سرگذاشتن
to live at the expense of society
بار دیگران شدن
individualizes
از دیگران جدا کردن
mind reading
کشف افکار دیگران
individualize
از دیگران جدا کردن
individualized
از دیگران جدا کردن
individualises
از دیگران جدا کردن
individualizing
از دیگران جدا کردن
prepotent
نیرومندتر از دیگران غالب
individualised
از دیگران جدا کردن
individualising
از دیگران جدا کردن
to act independently of others
کاری به کار دیگران نداشتن
to i. upo other's rights
بحقوق دیگران تجاوز کردن
Pry not into the affair of others.
<proverb>
در کار دیگران مداخله مکن .
to trespass
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
interlope
پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones
جان که نام دیگران جوتراست
to break the ice
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
splurging
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
run away with
<idiom>
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
splurges
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
splurged
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
competition clause
شرط ممانعت از دخول دیگران
proportion
اندازه چیزی در برابر با دیگران
splurge
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
i do not know;try the others
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
to be the odd one out
<idiom>
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoats
کسی راقربانی دیگران کردن
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
To put ones nose into other peoples affairs .
درکار دیگران فضولی کردن
draw away
جلوتر از دیگران حرکت کردن
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
rain on someone's parade
<idiom>
برنامه های دیگران را مختل کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to put in a piece of work
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
Be quiet so as not to wake the others.
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
upstaged
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaging
توجه دیگران را به خود جلب کردن
to interject a remark
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
copiers
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
To lay one self open to ridicule .
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
poke
سکه زدن فضولی در کار دیگران
go (someone) one better
<idiom>
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
have a way with
<idiom>
تحت نفوذ قرار دادن دیگران
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
oddball
<idiom>
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
peeping Tom
<idiom>
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
spoilsports
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
you said it/you can say that again
<idiom>
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
poking
سکه زدن فضولی در کار دیگران
copier
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
pokes
سکه زدن فضولی در کار دیگران
swim against the tide/current
<idiom>
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
poked
سکه زدن فضولی در کار دیگران
spoilsport
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
to herd with other people
با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
Schadenfreude
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
She is more culpable than the others.
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
exclucivism
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
parrotry
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
cats paw
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
His happiness consists in helping others.
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
bohemian
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
self enforcing
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
ignored
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
ignores
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sport
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
noctule
یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
ignore
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sports
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignoring
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
interloper
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
misprision
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
interlopers
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
livery stable
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
Eavesdrop
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
fast talker
<idiom>
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
building blocks
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to bring somebody into line
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
conspicuious consumption
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
Baldenfreude
[حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com