Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
to step out
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
Other Matches
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
impulsive
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
transient
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
led line
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
to pause
[برای مدت کوتاهی]
در انجام کاری توقف کردن
transients
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transient
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
get the push
بیرون رفتن
push off
بیرون رفتن
pass off
بیرون رفتن
go off
بیرون رفتن
to go out
به بیرون رفتن
exit
بیرون رفتن
to pass off
بیرون رفتن
to go off
بیرون رفتن
get out
بیرون رفتن
exits
بیرون رفتن
go out
بیرون رفتن
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to ride out
سالم بیرون رفتن از
let out
<idiom>
اجازه بیرون رفتن یا فرارکردن
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
out bound
عازم بیرون رفتن از بندر
to push off
شروع کردن بیرون رفتن
extravagate
ازحداعتدال بیرون رفتن منحرف شدن
he is out and a bout
از بستر برخاسته و اماده بیرون رفتن است
show one out
راه بیرون رفتن را به کسی نشان دادن
to show one out
راه بیرون رفتن را بکسی نشان دادن
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
turn out
<idiom>
بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
Are you going out tonight?
امشب میروید بیرون
[برای گردش]
؟
hawking
شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
jeheemy
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
bailer
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
parking siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
pickup
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
trip the light fantastic
<idiom>
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
اماده برای رفتن
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
to stretch one's legs
برای ورزش راه رفتن
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
gressorial
مناسب برای راه رفتن
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
turn out
<idiom>
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
shop around
<idiom>
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come towards
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to be after somebody
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
lowness
کوتاهی
shortness
کوتاهی
defaults
کوتاهی
default
کوتاهی
non feasnce
کوتاهی
abridgement
کوتاهی
delinquency
کوتاهی
dwarfishness
کوتاهی
brevity
کوتاهی
transience
کوتاهی
defaulted
کوتاهی
concise ness
کوتاهی
brachylogy
کوتاهی
transience or cy
کوتاهی
defaulting
کوتاهی
succinctness
کوتاهی
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
failure
کوتاهی قصور
defult
کوتاهی ورزیدن
failings
درصورت کوتاهی از
failures
کوتاهی قصور
failing
درصورت کوتاهی از
in a short time
در یک مدت کوتاهی
shorrcomer
کوتاهی کننده
compend
کوتاهی اختصار
negligence
قصور کوتاهی
defaulters
کوتاهی کننده
non feasor
کوتاهی کننده
he did his level best
کوتاهی نکرد
compendium
مختصر کوتاهی
defaulter
کوتاهی کننده
curtness
کوتاهی وتندی سخن
skateboard
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
skateboards
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
for a short time
بری مدت کوتاهی
to be in d.
کوتاهی درانجام وفیفه کردن
to go for a spin
با خودرو گردش کوتاهی کردن
impulse
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
hard hack
بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
impulses
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
i will do my possible
هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
initialling
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
I have a short trip ahead.
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
trunk hose
شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
initialled
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialed
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialing
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
trundle bed
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
interspinalis
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
knickers
شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
Gothic Revival
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
loader
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
gradine
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
local area network
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
card
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
cards
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
allocation
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
acrostic
جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
breach of trust
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
truckle bed
تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
loader
تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
out
بیرون از
out
<adv.>
بیرون
abroad
بیرون
outwith
[Scotish E]
<adv.>
بیرون
[از]
outside
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
external
بیرون
out
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
out-
بیرون از
from the outside
از بیرون
forth of
بیرون از
efferent
بیرون بر
without
بیرون
away
بیرون از
extra terrestrial
بیرون از
without
بیرون از
outed
بیرون از
away
بیرون
outdoor
بیرون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com