English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
he has a rage for money برای گرد کردن پول شهوت
Other Matches
voluptuous شهوت پرست شهوت انگیز
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
appetite شهوت
concupiscence شهوت
desire شهوت
desires شهوت
rut شهوت
carnality شهوت
desiring شهوت
appetites شهوت
eros شهوت
passion شهوت
ruts شهوت
conoupiscence شهوت
lust شهوت
genital eroticism شهوت تناسلی
flesh جسم شهوت
lustfully از روی شهوت
voluptuate شهوت انگیزکردن
salacious شهوت پرست
sensuality شهوت پرستی
eroticism شهوت گرایی
salacity شهوت رانی
anaphrodisia کاهش شهوت
sexiness شهوت انگیزی
oral eroticism شهوت دهانی
lecherous شهوت پرست
lewdness شهوت پرستی
voluptuousness شهوت رانی
red-hot <adj.> شهوت انگیز
juicy <adj.> شهوت انگیز
salaciousness شهوت رانی
erotism شهوت گرایی
graphomania شهوت نوشتن
alloerotism شهوت دگرگرا
alloeroticism شهوت دگرگرا
urolagnia شهوت ادراری
urethral erotism شهوت میزراهی
tasty <adj.> شهوت انگیز
organ eroticism شهوت اندامی
orality شهوت دهانی
satyriasis شهوت پرستی
anal eroticism شهوت مقعدی
obscene شهوت انگیز
anaphrodisiac کاهنده شهوت
anal erotism شهوت مقعدی
liking شهوت ومیل
lascivious شهوت انگیز
anality شهوت مقعدی
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
voluptuously از روی شهوت پرستی
Lust for power and riches. شهوت قدرت وثروت
passionately بطور شهوت امیز
libido شهوت جنسی هوس
pornography نوشته شهوت انگیز
lasciviously از روی شهوت پرستی
oestrum شهوت ومستی جانوران
libidinal وابسته به شهوت جنسی
lustiest قوی شهوت انگیز
to provoke passion شهوت انگیز بودن
libidinous وابسته به شهوت جنسی
voluptuously بطور شهوت انگیز
lustier قوی شهوت انگیز
rut مست شهوت شدن
salaciously از روی شهوت رانی
libidinously از روی شهوت رانی
voyeurism اطفاء شهوت با نگاه
libidos شهوت جنسی هوس
impassion برسر شهوت اوردن
lusty قوی شهوت انگیز
burns دراتش شهوت سوختن
ruts مست شهوت شدن
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
burn دراتش شهوت سوختن
luscious دلپذیر شهوت انگیز
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
bawdry شهوت پرستی [غیر مصطلح]
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
She is blinded by passion . شهوت او را کور کرده است
voyeur اطفا کننده شهوت بانگاه
lesbian وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbianism دفع شهوت زنی با زن دیگر
lust حرص واز شهوت داشتن
to g. with passion دراتش شهوت یاعشق سوختن
lesbians وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
venery شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
satyriasis نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
voyeurs اطفا کننده شهوت بانگاه
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
sexiest دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sexier دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
peeping Tom اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeper اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeer وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
flavouring چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeered وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavourings چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhauled برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
arm 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
put-up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it برای کردن ان
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
enabled تهیه کردن برای
enable تهیه کردن برای
in order to prevent برای جلوگیری کردن
enabling تهیه کردن برای
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
to mumble [away] to oneself برای خودشان من من کردن
prone to do something آماده کردن برای
the proper time to do a thing برای کردن کاری
enables تهیه کردن برای
to fit with اماده کردن برای
to grub about جستجو کردن [برای]
to grub جستجو کردن [برای]
in orders to make it easiter برای اسان تر کردن ان
to grub about زیر و رو کردن [برای]
to grub زیر و رو کردن [برای]
so as to quiet him برای ارام کردن او
to make room for a person جا برای کسی باز کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
to pander to somebody's ego <idiom> برای کسی چاپلوسی کردن
higgle برای سودجویی بحث کردن
mnemonic برای بار کردن در ثبات A
to hang on the rear برای حمله دنبال کردن
to save for retirement برای بازنشستگی پس انداز کردن
to underspend [on] ناکافی خرج کردن [برای]
tenderised برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody برای کسی چاپلوسی کردن
to butter somebody up برای کسی تملق کردن
to butter somebody up برای کسی چاپلوسی کردن
to take pity on any one برای کسی دلسوزی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com