Total search result: 248 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to reach for knowledge |
برای یافتن |
|
|
Search result with all words |
|
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
measure |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
extend |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extending |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extends |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
problem |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
problems |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
seek |
جستجو برای یافتن |
seeking |
جستجو برای یافتن |
seeks |
جستجو برای یافتن |
search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
henpeck |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
hydrostat |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
keystroke |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
waiting game |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
waiting games |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
head-hunting <idiom> |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
trial and error <idiom> |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
Other Matches |
|
propagated |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagates |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagating |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagate |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
detect |
یافتن |
detected |
یافتن |
detecting |
یافتن |
discover |
یافتن |
discovered |
یافتن |
discovers |
یافتن |
find |
یافتن |
finds |
یافتن |
discovering |
یافتن |
detects |
یافتن |
terminate |
خاتمه یافتن |
overmaster |
برتری یافتن بر |
outreach |
برتری یافتن |
ensuring |
اطمینان یافتن |
terminated |
خاتمه یافتن |
dominates |
تفوق یافتن |
ensures |
اطمینان یافتن |
insures |
اطمینان یافتن |
insuring |
اطمینان یافتن |
overcoming |
غلبه یافتن |
achieve |
دست یافتن |
overcomes |
غلبه یافتن |
overcome |
غلبه یافتن |
ended |
خاتمه یافتن |
center |
تمرکز یافتن |
misalign |
تغییر یافتن |
sublate |
تغییرشکل یافتن |
dominate |
تفوق یافتن |
immix |
امیزش یافتن |
dominated |
تفوق یافتن |
to grow better |
بهبودی یافتن |
stations |
استقرار یافتن |
overspread |
بسط یافتن |
accedes |
راه یافتن |
accedes |
دست یافتن |
acceded |
راه یافتن |
acceded |
دست یافتن |
accede |
راه یافتن |
accede |
دست یافتن |
alters |
تغییر یافتن |
attain |
دست یافتن |
altering |
تغییر یافتن |
to take courage |
خرات یافتن |
altered |
تغییر یافتن |
end |
خاتمه یافتن |
alter |
تغییر یافتن |
to be prolonged |
امتداد یافتن |
acceding |
دست یافتن |
acceding |
راه یافتن |
stationed |
استقرار یافتن |
wrap up |
خاتمه یافتن |
station |
استقرار یافتن |
realised |
تحقق یافتن |
realises |
تحقق یافتن |
realising |
تحقق یافتن |
realize |
تحقق یافتن |
realized |
تحقق یافتن |
realizes |
تحقق یافتن |
realizing |
تحقق یافتن |
terminates |
خاتمه یافتن |
circumfuse |
گسترش یافتن |
protend |
امتداد یافتن |
overmatch |
تفوق یافتن |
ensured |
اطمینان یافتن |
bunchout |
برامدگی یافتن |
to undergo a change |
تغییر یافتن |
achieved |
دست یافتن |
over |
پایان یافتن |
over- |
پایان یافتن |
accrue |
گسترش یافتن |
decrease |
نقصان یافتن |
accrues |
افزایش یافتن |
decrease |
کاهش یافتن |
diverges |
انشعاب یافتن |
accrues |
گسترش یافتن |
to peter out |
نقصان یافتن |
accruing |
افزایش یافتن |
decreased |
نقصان یافتن |
perennate |
دوام یافتن |
accrue |
افزایش یافتن |
to pull round |
بهبودی یافتن |
learn |
اگاهی یافتن |
learns |
اگاهی یافتن |
achieves |
دست یافتن |
to quit oneself of |
رهائی یافتن از |
pickup |
بهبودی یافتن |
break out |
شیوع یافتن |
hunt out |
با جستجو یافتن |
wind up |
پایان یافتن |
decreased |
کاهش یافتن |
diverged |
انشعاب یافتن |
development |
تکامل یافتن |
developments |
تکامل یافتن |
spreads |
گسترش یافتن |
to alter [to] |
تغییر یافتن |
spread |
گسترش یافتن |
ends |
خاتمه یافتن |
diminish |
نقصان یافتن |
waning |
کاهش یافتن |
diminishes |
تقلیل یافتن |
hold out |
بسط یافتن |
diminishes |
نقصان یافتن |
diverge |
انشعاب یافتن |
accruing |
گسترش یافتن |
achieving |
دست یافتن |
wane |
کاهش یافتن |
waned |
کاهش یافتن |
decreases |
نقصان یافتن |
decreases |
کاهش یافتن |
wanes |
کاهش یافتن |
penetract |
راه یافتن |
to look oneself again |
بهبود یافتن |
recover |
بهبودی یافتن |
recovering |
بهبودی یافتن |
recovers |
بهبودی یافتن |
diminish |
تقلیل یافتن |
ensure |
اطمینان یافتن |
tensing |
تشدید یافتن |
deploys |
گسترش یافتن |
transcending |
برتری یافتن |
take steps <idiom> |
آمادگی یافتن |
transcends |
برتری یافتن |
overpower |
استیلا یافتن بر |
specialising |
تخصص یافتن |
specialises |
تخصص یافتن |
recvperate |
بهبودی یافتن |
boom |
توسعه یافتن |
recuperated |
بهبودی یافتن |
lay hands on something |
چیزی را یافتن |
recuperate |
بهبودی یافتن |
keep one's head above water |
رهایی یافتن |
boomed |
توسعه یافتن |
rise |
خاتمه یافتن |
transcended |
برتری یافتن |
recuperates |
بهبودی یافتن |
luxuriate |
شکوه یافتن |
up and about <idiom> |
بهبود یافتن |
preferring |
ترجیح یافتن |
luxuriated |
شکوه یافتن |
pick up health |
بهبود یافتن |
recuperating |
بهبودی یافتن |
luxuriates |
شکوه یافتن |
specialize |
تخصص یافتن |
prefer |
ترجیح یافتن |
look oneself again |
بهبود یافتن |
luxuriating |
شکوه یافتن |
overpowers |
استیلا یافتن بر |
to gain the upper hand |
غلبه یافتن |
to gain in nealth |
بهبودی یافتن |
overpowered |
استیلا یافتن بر |
transcend |
برتری یافتن |
rises |
خاتمه یافتن |
to a greatness |
بزرگی یافتن |
reducing |
تقلیل یافتن |
expands |
بسط یافتن |
expanding |
بسط یافتن |
expand |
بسط یافتن |
to be transferred |
انتقال یافتن |
to develop |
تکامل یافتن |
to be through |
فراغت یافتن |
master |
تسلط یافتن بر |
master |
تسلط یافتن |
mastered |
تسلط یافتن بر |
mastered |
تسلط یافتن |
masters |
تسلط یافتن |
come up with <idiom> |
یافتن پاسخ |
booms |
توسعه یافتن |
reducing |
کاهش یافتن |
reduces |
تقلیل یافتن |
reduces |
کاهش یافتن |
reduce |
تقلیل یافتن |
reduce |
کاهش یافتن |
booming |
توسعه یافتن |
to extricate oneself |
رهایی یافتن |
pull through <idiom> |
بهبود یافتن |
to come to know |
اگاهی یافتن |
demise |
وفات یافتن |
convect |
انتقال یافتن |
lay hands on something <idiom> |
یافتن چیزی |
masters |
تسلط یافتن بر |
escalated |
فزونی یافتن |
outspread |
گسترش یافتن |
lessened |
تقلیل یافتن |
dwindle |
تدریجاکاهش یافتن |
tense |
تشدید یافتن |
tensed |
تشدید یافتن |
centralisation |
مرکزیت یافتن |
scant |
تخفیف یافتن |
dwindled |
تدریجاکاهش یافتن |
get out |
رهایی یافتن |