English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
influence برتری تفوق
influenced برتری تفوق
influences برتری تفوق
influencing برتری تفوق
Search result with all words
ascendance تفوق برتری
to get the upper hand برتری جستن تفوق پیدا کردن
Other Matches
pre-eminence تفوق
preminence تفوق
preemimence تفوق
paramountcy تفوق
predominancy تفوق
advantage تفوق
ecellency تفوق
pre eminence تفوق
paramountey تفوق
hegemony تفوق
supremacy تفوق
predominance تفوق
headship تفوق
headships تفوق
superiority تفوق
transcendence تفوق
transcendence or cy تفوق
excel تفوق جستن بر
excelled تفوق جستن بر
overmatch تفوق یافتن
excelling تفوق جستن بر
air superiority تفوق هوایی
excels تفوق جستن بر
humdingers تفوق برجسته
domination استیلا تفوق
dominate تفوق یافتن
fire superiority تفوق اتش
ascendancy سلطه تفوق
dominated تفوق یافتن
superiority ارشدیت تفوق
ascendency سلطه تفوق
excellence خوبی تفوق
dominates تفوق یافتن
masterdom تسلط تفوق
humdinger تفوق برجسته
to gain the upper hand تفوق جستن
vantage تفوق فرصت
outnumber با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
insurmountable غیر قابل تفوق
scscalable تفوق پذیر بالارفتنی
insurmountably بطور غیرقابل تفوق
prepotency غلبه تفوق بسیار
ultramontane تفوق مطلق پاپ
out maneuver تفوق جستن در مانور
prevalence تفوق درجه شیوع
outnumbered با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumbering با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumbers با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
surpasses بهتر بودن از تفوق جستن
surpass بهتر بودن از تفوق جستن
white supremacist طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
superable تفوق یافتنی فائق شدنی
surpassed بهتر بودن از تفوق جستن
henpeck سعی کردن برای تفوق یافتن
white supremacy تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
ultramontanism سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
paramountcy برتری
superiority برتری
paramountey برتری
beat out برتری
pre eminence برتری
ecellency برتری
unidextrality یک سو برتری
transcendence or cy برتری
predomination برتری
preemimence برتری
sinistrality چپ برتری
vantage برتری
transcendence برتری
trancscendent برتری
preponderance برتری
powers برتری
momentum برتری
profits برتری
profited برتری
profit برتری
supremacy برتری
Majesty برتری
preferences برتری
privilege برتری
Majesties برتری
primacy برتری
excellence برتری
Excellencies برتری
power برتری
Excellency برتری
powered برتری
preference برتری
hegemony برتری
powering برتری
advantage برتری
priorities برتری
precedence برتری
priority برتری
predominancy برتری علو
fire superiority برتری اتش
ocular dominance چشم برتری
to have the pull of برتری داشتن بر
handedness دست برتری
hemispherical dominance برتری نیمکره
preminence برتری علو
distinction برتری ترجیح
excel برتری داشتن بر
excelled برتری داشتن بر
overtop برتری جستن از
excelling برتری داشتن بر
overmaster برتری یافتن بر
outvie برتری جستن از
outreach برتری یافتن
excels برتری داشتن بر
best برتری جستن
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
maritime lien برتری دریایی
manual dominance دست برتری
laterality برتری جانبی
lateral dominance برتری جانبی
distinctions برتری ترجیح
dextrality راست برتری
outclass برتری داشتن بر
one up <idiom> برتری داشتن
absolute advantage برتری مطلق
transcends برتری یافتن
prominence پیشامدگی برتری
superiority برتری قوا
overridden برتری جستن بر
override برتری جستن بر
overrode برتری جستن بر
headships بزرگی برتری
eye dominance چشم برتری
headship بزرگی برتری
predominance برتری علو
supremacists برتری گرای
outclassed برتری داشتن بر
transcending برتری یافتن
transcended برتری یافتن
antecede برتری جستن
overrides برتری جستن بر
head start فرصت برتری
cerebral dominance سو برتری نیمکره مخ
comparative advantage برتری نسبی
head starts فرصت برتری
outclassing برتری داشتن بر
supremacist برتری گرای
outclasses برتری داشتن بر
transcend برتری یافتن
pulls برتری جزئی و مختصر
upper hand برتری دست بالا
rate of time preference نرخ برتری زمانی
right handedness دست راست برتری
salience جلو امدگی برتری
to gain a over برتری یاتفوق جستن بر
saliency جلو امدگی برتری
humdinger دارای برتری فاحش
humdingers دارای برتری فاحش
anti air ضد برتری هوایی دشمن
manoptoscope برتری سنج بینایی
pull برتری جزئی و مختصر
look down on someone <idiom> باحقارت واحساس برتری نگریستن
outdistanced غلبه بر حریفان با برتری بسیار
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
outdistance غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outguess در حدس و گمان برتری داشتن بر
teutonism عقیده برتری نژادی المان
outdistancing غلبه بر حریفان با برتری بسیار
papalism فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
vantage ground زمین دارای برتری اتش و دید
set up جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragon رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
paragons رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
supremacy برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
ascendable تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible تفوق پذیر فراز پذیر
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
nationalists طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
prefer ترجیح دادن برتری دادن
prefers ترجیح دادن برتری دادن
preferring ترجیح دادن برتری دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com