Dictiornary-Farsi | برتری یاتفوق جستن بر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر


Other Matches

antecede	برتری جستن
outvie	برتری جستن از
overtop	برتری جستن از
overridden	برتری جستن بر
overrode	برتری جستن بر
overrides	برتری جستن بر
override	برتری جستن بر
best	برتری جستن
to get the upper hand	برتری جستن تفوق پیدا کردن
to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
bounced	پس جستن
jumps	جستن
bounce	پس جستن
jumped	جستن
bounces	پس جستن
overleap	جستن از
outjockey	جستن بر
jump	جستن
springs	جستن
spring	جستن
shoot forth	بالا جستن
denies	تبری جستن
deny	تبری جستن
denying	تبری جستن
excelling	تفوق جستن بر
to give the go by to	پیشی جستن بر
denied	تبری جستن
to gain the upper hand	تفوق جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
to get the upper hand	پیشی جستن
excels	تفوق جستن بر
to find f.with	عیب جستن از
shoot-outs	بالا جستن
shoot-out	بالا جستن
shoot out	بالا جستن
to keep one's distance	دوری جستن
transcend	سبقت جستن
outrunning	پیشی جستن بر
forestalled	پیش جستن بر
get the start of	سبقت جستن بر
out act	پیشی جستن از
outbalance	پیشی جستن
outguess	سبقت جستن
forestalls	پیش جستن بر
overtop	برتی جستن بر
outrun	پیشی جستن بر
outruns	پیشی جستن بر
purgation	برائت جستن
to carry sword	شمشیر جستن
transcends	سبقت جستن
transcending	سبقت جستن
to find fault with	عیب جستن
transcended	سبقت جستن
to gain a ccess	تقرب جستن
forestall	پیش جستن بر
excel	تفوق جستن بر
to make a pounce	ناگهان جستن
assisted	شرکت جستن
leap	جستن دویدن
renounce	تبری جستن از
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
renounced	تبری جستن از
renounces	تبری جستن از
renouncing	تبری جستن از
assist	شرکت جستن
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
hips	جستن پریدن
hip	جستن پریدن
assisting	شرکت جستن
assists	شرکت جستن
excelled	تفوق جستن بر
to seek refuge	پناه جستن
to seek shelter	پناه جستن
leaps	جستن دویدن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
leaped	جستن دویدن
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
supremacy	برتری
paramountcy	برتری
Majesty	برتری
power	برتری
powered	برتری
powering	برتری
powers	برتری
momentum	برتری
ecellency	برتری
transcendence	برتری
Majesties	برتری
profit	برتری
superiority	برتری
preponderance	برتری
profits	برتری
hegemony	برتری
beat out	برتری
paramountey	برتری
pre eminence	برتری
privilege	برتری
vantage	برتری
unidextrality	یک سو برتری
primacy	برتری
excellence	برتری
transcendence or cy	برتری
precedence	برتری
priority	برتری
preference	برتری
preferences	برتری
priorities	برتری
profited	برتری
advantage	برتری
trancscendent	برتری
sinistrality	چپ برتری
Excellencies	برتری
Excellency	برتری
preemimence	برتری
predomination	برتری
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
out maneuver	تفوق جستن در مانور
finds	جستن تشخیص دادن
find	جستن تشخیص دادن
wager of law	تبری جستن با سوگند
to have the pull of	برتری داشتن بر
cerebral dominance	سو برتری نیمکره مخ
ascendance	تفوق برتری
lateral dominance	برتری جانبی
dextrality	راست برتری
comparative advantage	برتری نسبی
eye dominance	چشم برتری
overmaster	برتری یافتن بر
outreach	برتری یافتن
one up <idiom>	برتری داشتن
supremacists	برتری گرای
supremacist	برتری گرای
head starts	فرصت برتری
head start	فرصت برتری
mixed cerebral dominance	برتری نامتمایز مخ
maritime lien	برتری دریایی
manual dominance	دست برتری
laterality	برتری جانبی
hemispherical dominance	برتری نیمکره
handedness	دست برتری
fire superiority	برتری اتش
ocular dominance	چشم برتری
preminence	برتری علو
headship	بزرگی برتری
transcended	برتری یافتن
transcend	برتری یافتن
outclass	برتری داشتن بر
predominancy	برتری علو
prominence	پیشامدگی برتری
superiority	برتری قوا
excel	برتری داشتن بر
headships	بزرگی برتری
excelled	برتری داشتن بر
excelling	برتری داشتن بر
predominance	برتری علو
excels	برتری داشتن بر
outclassed	برتری داشتن بر
transcending	برتری یافتن
outclasses	برتری داشتن بر
absolute advantage	برتری مطلق
influencing	برتری تفوق
influences	برتری تفوق
influenced	برتری تفوق
distinction	برتری ترجیح
distinctions	برتری ترجیح
outclassing	برتری داشتن بر
influence	برتری تفوق
transcends	برتری یافتن
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
surpasses	بهتر بودن از تفوق جستن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن
surpass	بهتر بودن از تفوق جستن
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
overleap	جستن از روی نادیده گذشتن از
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
salience	جلو امدگی برتری
manoptoscope	برتری سنج بینایی
upper hand	برتری دست بالا
anti air	ضد برتری هوایی دشمن
humdinger	دارای برتری فاحش
humdingers	دارای برتری فاحش
pulls	برتری جزئی و مختصر
pull	برتری جزئی و مختصر
rate of time preference	نرخ برتری زمانی