Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
beacon
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
Other Matches
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
sea surveillance
مراقبت دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
fire control party
تیم کنترل اتش دریایی
control ship
ناو کنترل کننده عملیات دریایی
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
join up
مجتمع کردن هواپیماها
ducked
درگیر شدن هواپیماها
ducks
درگیر شدن هواپیماها
duck
درگیر شدن هواپیماها
duckings
درگیر شدن هواپیماها
emergency scramble
درگیری اضطراری هواپیماها
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
parking plan
طرح پارک کردن هواپیماها
ground alert
اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
ground alert
اماده باش زمینی هواپیماها
replenish
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
approach sequence
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
replenishing
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
taxi
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied
حرکت هواپیماها روی باند فرود
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
into plane service
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
force rendezvous
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
pathfinder guidance
هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
tendance
مراقبت
watchful
مراقبت
cared
مراقبت
care
مراقبت
surveillance
مراقبت
cares
مراقبت
watchfulness
مراقبت
vigilance
مراقبت
unattended
بی مراقبت
eyesight
مراقبت
ovservation
مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
espial
مراقبت
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
stepped up separation
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
helical scanning
مراقبت مارپیچی
ground surveillance
مراقبت زمینی
ensure
مراقبت کردن در
ensured
مراقبت کردن در
ensures
مراقبت کردن در
ensuring
مراقبت کردن در
combat surveillance
مراقبت رزمی
due care
مراقبت کافی
air search
مراقبت هوایی
air surveillance
مراقبت هوایی
to llok
مراقبت کردن
insuring
مراقبت کردن در
insures
مراقبت کردن در
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
watch
مراقبت کردن
watchtowers
برج مراقبت
watching
مراقبت کردن
see to it
مراقبت کردن
to see after
مراقبت کردن
control towers
برج مراقبت
animadversion
مراقبت مشاهده
to see to it
مراقبت کردن
day care
مراقبت در روز
area monitoring
مراقبت منطقهای
listening watch
مراقبت به گوش
Medicare
مراقبت پزشکی
watch tower
برج مراقبت
watches
مراقبت کردن
watched
مراقبت کردن
care of supplies
مراقبت اماد
watchtower
برج مراقبت
residential care
مراقبت پناهگاهی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
stake-outs
محل تحت مراقبت
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
air beacon
برج مراقبت پایگاه
cared
محافظت کردن مراقبت
cares
محافظت کردن مراقبت
stake-out
محل تحت مراقبت
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
search
مراقبت کردن از زمین
maintained
به خوبی مراقبت شده
searchingly
مراقبت کردن از زمین
radar beacon
برج مراقبت رادار
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
searches
مراقبت کردن از زمین
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
lookout
مراقبت عمل پاییدن
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
searched
مراقبت کردن از زمین
maintains
به خوبی مراقبت شده
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
vigilance
مراقبت به گوش بودن
care
محافظت کردن مراقبت
sector of search
منطقه مراقبت رادار
harbor control tower
برج مراقبت بندر
maintain
به خوبی مراقبت شده
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
snow under
<idiom>
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over
<idiom>
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
see that he does it
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com