Dictiornary-Farsi | برج مراقبت رادار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (2 milliseconds)

English	Persian
radar beacon	برج مراقبت رادار


Search result with all words

aspect	رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects	رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
radar scan	مراقبت بوسیله رادار
radar scan	تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
search jammer	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sector of search	منطقه مراقبت رادار
unattended ground sensor	رادار مراقبت زمینی خودکار
which transponder	علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
Other Matches

chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint	نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget	نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets	نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railings	امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing	امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar return	انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction	بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction	تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
blip	نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips	نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
circular scanning	مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
radar tracking	تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar comouflage	استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
trapping	اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
crystal balls	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
guided propagation	تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
interlook dormant period	زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clattering	تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered	تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter	تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters	تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating	تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar picket	ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
ovservation	مراقبت
vigilance	مراقبت
watchfulness	مراقبت
tendance	مراقبت
counter surveillance	ضد مراقبت
espial	مراقبت
unattended	بی مراقبت
cared	مراقبت
care	مراقبت
watchful	مراقبت
eyesight	مراقبت
cares	مراقبت
surveillance	مراقبت
air surveillance	مراقبت هوایی
animadversion	مراقبت مشاهده
air search	مراقبت هوایی
to llok	مراقبت کردن
watch tower	برج مراقبت
helical scanning	مراقبت مارپیچی
day care	مراقبت در روز
acoustical surveillance	مراقبت صوتی
watchtowers	برج مراقبت
area monitoring	مراقبت منطقهای
watchtower	برج مراقبت
ground surveillance	مراقبت زمینی
listening watch	مراقبت به گوش
due care	مراقبت کافی
combat surveillance	مراقبت رزمی
care of supplies	مراقبت اماد
residential care	مراقبت پناهگاهی
sea surveillance	مراقبت دریایی
control towers	برج مراقبت
see to it	مراقبت کردن
to see after	مراقبت کردن
to see to it	مراقبت کردن
Medicare	مراقبت پزشکی
watching	مراقبت کردن
watched	مراقبت کردن
watch	مراقبت کردن
insuring	مراقبت کردن در
ensures	مراقبت کردن در
ensure	مراقبت کردن در
insures	مراقبت کردن در
ensuring	مراقبت کردن در
ensured	مراقبت کردن در
watches	مراقبت کردن
maintains	به خوبی مراقبت شده
cared	محافظت کردن مراقبت
unattended operation	هملکرد مراقبت نشده
care	محافظت کردن مراقبت
air beacon	برج مراقبت پایگاه
harbor control tower	برج مراقبت بندر
surveillant	مراقبت کننده دیدبان
maintain	به خوبی مراقبت شده
maintained	به خوبی مراقبت شده
to ensure something	مراقبت کردن در [چیزی]
vigilance	مراقبت به گوش بودن
area monitoring	مراقبت کردن از منطقه
airborne beacon	برج مراقبت هوابرد
stake-out	محل تحت مراقبت
care and handling	مراقبت و دستکاری وسایل
searchingly	مراقبت کردن از زمین
searches	مراقبت کردن از زمین
searched	مراقبت کردن از زمین
search	مراقبت کردن از زمین
cares	محافظت کردن مراقبت
attendance	ملازمت مراقبت رسیدگی
attendances	ملازمت مراقبت رسیدگی
overwatch	مراقبت از حرکت بااتش
lookouts	مراقبت عمل پاییدن
stake-outs	محل تحت مراقبت
lookout	مراقبت عمل پاییدن
surveillance	دیدبانی و مراقبت از منطقه
double up	مراقبت از مهاجم با دو مدافع
under one's wing <idiom>	تحت مراقبت کسی
picketed	نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets	نرده کشیدن مراقبت کردن
security monitoring	نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
up to someone to do something <idiom>	مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
picket	نرده کشیدن مراقبت کردن
slap together <idiom>	به عجله وبی مراقبت واداشتن
see that he does it	مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
maintain watch	مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
snow under <idiom>	قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over <idiom>	به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
spiral scanning	مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
radar	رادار
radar trace	علامت رادار
radar engineering	مهندسی رادار
radar boresight	محوریابی رادار
radar beam	پرتو رادار
radar beacon	راهنمای رادار
radar alimeter	فرازیاب رادار
radar countermeasures	اقدامات ضد رادار
radar operator	متصدی رادار
sidelooking airborne radar	رادار جانبی
search radar	رادار تجسسی
surveillance radar	رادار مراقبتی
radar equipment	تجهیزات رادار
radar scope	صفحه رادار
teleran	رادار تلویزیونی
radarman	متصدی رادار
radar ranging	میدان رادار
radar quardship	نگهبانی رادار
radome	برج رادار
radome	اطاق رادار
radar man	متصدی رادار
radar location	موقعیت رادار
radar installation	تاسیسات رادار
radar network	شبکه ی رادار
radar trapping	اختلال رادار
sensor	رادار مراقبتی
crystal balls	انتن رادار
corner reflector	پریکسوپ رادار
counter circuit	کنتور رادار
aircraft gun laying	رادار هواپیما
agl	رادار هواپیما
aerial radar	رادار هوایی
crystal ball	انتن رادار
doppler radar	رادار داپلر
radar	دستگاه رادار
acquisition radar	رادار هدفیاب
doppler radar	رادار دوپلر
acquisition radar	رادار هدفیابی
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
overwatch	مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
chaperon	زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
zmarker beacon	برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
instrument landing	فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
raydit	رادار اقیانوس نگار
radar measurement	اندازه گیری رادار
radome	گنبد انتن رادار
radar screen	صفحه تصویر رادار
radar scope	صفحه دید رادار
sidelobe	بیم جانبی رادار
sbend distortion	لرزش تصویر رادار
airborne sensor	رادار مراقبتی هوابرد
acquisition radar	رادار اکتشاف هدف
active sonar	رادار دریایی فعال
warning radar	رادار هشدار دهنده
surveillance radar	رادار تجسس هدف
radar clutter	منطقه کور رادار
sidelooking airborne radar	رادار با دید جانبی
seeker	رادار تجسس هدف
b scope	صفحه کاتد رادار
sector of search	منطقه تجسس رادار
beam width	عرض بیم رادار
screening elevation	تراز مانع رادار
radar countermeasures	پیش گیریهای ضد رادار
radar beacon	برج دیدبانی رادار
echo	برگشت امواج رادار
echoed	برگشت امواج رادار
fire control radar	رادار کنترل اتش
radar boresight	تطابق خط دید رادار
echoing	برگشت امواج رادار
echoes	برگشت امواج رادار
azimuth stabilized ppi	صفحه رادار با سمت ثابت
people sniffer	رادار کشف افراد دشمن
surface reverbration	امواج برگشتی سطحی رادار
altitude delay	افت ارتفاع امواج رادار
corner reflector	پریکسوپ تنظیم هدف رادار
clutters	برفک انداختن صفحه رادار
radar ranging	تنظیم تیر به وسیله رادار
radar altimetry	ارتفاع سنجی به وسیله رادار
clara	منطقه رادار پاک است
shoran	شورن رادار اب نگار بردکوتاه
plan position indicator	صفحه رادار ناو یا هواپیما
beam width	عرض ستون امواج رادار
aspect angle	زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
aspect change	تغییرمنظر هدف از دید رادار
loran	رادار مسافت سنج دریایی
radar trapping	اختلال پیدا کردن رادار
blip	تصویری بر روی صفحه رادار
cluttered	برفک انداختن صفحه رادار