English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
wet take off برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
Other Matches
landplane هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design take off weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
zero lash شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
lie fallow ایش شدن زمین.بی استفاده ماندن
multiple landuse استفاده چندگانه زمین
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
navigation هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
hp laserjet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard LaserJet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
step up برخاستن
levitating برخاستن
rises برخاستن
arisen برخاستن
levitated برخاستن
rise برخاستن
to make a move برخاستن
levitate برخاستن
get out برخاستن
arises برخاستن
get up برخاستن
levitates برخاستن
arising برخاستن
uprise برخاستن
arise برخاستن
driving mechanism مکانیزم رانش
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
automatic mechanism مکانیزم خودکار
kinesiology اصول مکانیزم
collapse mechanism مکانیزم خرابی
drive mechanism مکانیزم رانش
stop mechanism مکانیزم توقف
servo mechanism سروو- مکانیزم
defence mechanism مکانیزم دفاعی
cam mechanism مکانیزم بادامک
escapement mechanism مکانیزم چاپکاغذ
steering mechanism مکانیزم فرمان
feed mechanism مکانیزم تغذیه
mechanism of the organ مکانیزم ارگان
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
upping برخاستن بالارفتن
upped برخاستن بالارفتن
up برخاستن بالارفتن
resurge دوباره برخاستن
uprise از خواب برخاستن
to keep late hours دیر برخاستن
to get off برخاستن ازروی
to stand up وایستادن برخاستن
servomechanizm مکانیزم فرمان یار
mechanism عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms ساز و کار مکانیزم
mechanism ساز و کار مکانیزم
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
mechanisms عوامل مکانیکی مکانیزم
brake expander mechanism مکانیزم انبساط ترمز
maximum take off weight حداکثر وزن برخاستن
collapse برخاستن روی پرتابگر
collapsing برخاستن روی پرتابگر
collapsed برخاستن روی پرتابگر
blast برخاستن از سکوی پرتاب
collapses برخاستن روی پرتابگر
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
worm gear mechanism مکانیزم چرخ دنده حلزونی
change gear mechanism مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
moving coil measuring mechanism مکانیزم سنجش قاب گردان
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
takeoff برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
to keep early Šor good Šhours زود خوابیدن وزود برخاستن
takeoffs برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
rise از خواب برخاستن طغیان کردن
rises از خواب برخاستن طغیان کردن
roller drive مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
jam توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
ratchet and pawl mechanism مکانیزم چرخ ضامن دار و گیر
jammed توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
feeds مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
friction feed مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
fan 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
infusions تزریق
infusion تزریق
low level injection تزریق کم
jab [colloquial] تزریق
sprays تزریق
jab [British] [colloquial] تزریق
injections تزریق ها
shots تزریق
injection تزریق
spraying تزریق
transfusion تزریق
mud grouting تزریق گل
transfusions تزریق
mud injection تزریق گل
shot تزریق
spray تزریق
intinction تزریق
sprayed تزریق
injective function تزریق
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
inspirator تزریق کننده
grouting gallery دالان تزریق
syringes تزریق کردن
inject تزریق کردن
injected تزریق کردن
injecting تزریق کردن
intake well چاه تزریق
injector تزریق کننده
injects تزریق کردن
injector الت تزریق
injector valve سوپاپ تزریق
drilled grout hole سوراخ تزریق
blanket grouting تزریق سطحی
grouting galleries مجاری تزریق
spary gun پیستوله تزریق
gas injection تزریق بنزین
fule injection تزریق سوخت
spary gun تلمبه تزریق
grout hole چاه تزریق
blast injection engine موتور تزریق دم
grout hole سوراخ تزریق
spartter loss تلف تزریق
spartter تزریق کننده
drilled grout hole چاه تزریق
syringe تزریق کردن
sprays تزریق کردن
guns دستگاه تزریق
immit تزریق کردن
injection level سطح تزریق
pilot injection تزریق مقدماتی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical injection تزریق شیمیایی
injection grid شبکه تزریق
clay grouting تزریق خاک رس
grout curtain پرده تزریق
injection efficiency بازده تزریق
gun دستگاه تزریق
injection capacity فرفیت تزریق
cement grouting تزریق سیمان
spray تزریق کردن
injection point نقطه تزریق
vaccinophobia تزریق هراسی
injection of money تزریق پول
metal spraying تزریق فلزی
sprayed تزریق کردن
perfusion تزریق وریدی
spraying تزریق کردن
perfuse تزریق کردن
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
hypo تزریق زیر جلدی
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
grease injector تزریق کننده گریس
flame spray تزریق کردن شعلهای
injection timing تنظیم مقدار تزریق
hypodermics تزریق زیر جلدی
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
transfusions رسوخ تزریق خون
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
transfusion رسوخ تزریق خون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com