English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
enjoy برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys برخوردارشدن از بهره مندشدن از
Other Matches
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
enjoys دارابودن برخوردارشدن
enjoyed دارابودن برخوردارشدن
enjoy دارابودن برخوردارشدن
enjoying دارابودن برخوردارشدن
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
yield بهره
interests بهره
interest بهره
yielded بهره
efficient بهره ور
portion بهره
efficiency بهره
productive بهره زا
exploiters بهره کش
quotient بهره
exploiter بهره کش
quotients بهره
portions بهره
gain بهره
yields بهره
exploited بهره ده
gained بهره
gains بهره
interest rate نرخ بهره
declaration of interest اعلام بهره
default interest بهره معوق
deprival بی بهره سازی
productivity بهره وری
exploiting class طبقه بهره کش
exploited class طبقه بهره ده
exploitative character منش بهره کش
economic rent بهره اقتصادی
economic rent بهره مالکانه
divestment بی بهره سازی
divestiture بی بهره سازی
dispossessor بی بهره سازنده
factor payments بهره وسود
contango بهره دیرکرد
bank interest بهره بانکی
abuse بهره کشی
abused بهره کشی
at % interest با بهره 21 درصد
abusing بهره کشی
antenna gain بهره انتن
advantage by illness بهره بیماری
exploitation بهره کشی
cheap money پول با بهره کم
gavel بهره غیرمجاز
gavels بهره غیرمجاز
abuses بهره کشی
benefic بهره بردار
exploitation بهره برداری
accrued interest بهره متعلقه
utilisations بهره برداری ها
optimising بهره بردن
interest بهره [اقتصاد]
lending rate بهره - نزولپول
utilizations بهره برداری ها
usages بهره برداری ها
utilisation [British] بهره برداری
using بهره برداری
usage بهره برداری
exploitation [utilization] بهره برداری
sweatshops بهره کشخانه
sweatshop بهره کشخانه
passive debt وام بی بهره
loan interest بهره وام
legal interest بهره قانونی
laser gain بهره لیزر
interest for delay بهره دیرکرد
high interest بهره سنگین
productive work کار بهره زا
pure interest بهره خالص
put out to interest به بهره گذاشتن
voltage gain بهره ولتاژ
transducer gain بهره دگرسازی
rq بهره تنفسی
resipatory quotient بهره تنفسی
rate of interest نرخ بهره
rat of interest نرخ بهره
quantum yield بهره کوانتومی
high interest بهره گران
shares بهره قسمت
lot بهره قسمت
lot بخش بهره
deprive بی بهره کردن
deprives بی بهره کردن
divest بی بهره کردن
divested بی بهره کردن
operation بهره برداری
divesting بی بهره کردن
interests سودیا بهره
divests بی بهره کردن
interest سودیا بهره
shared بهره قسمت
gain بهره برداری
gain بهره تقویت
depriving بی بهره کردن
compound interest بهره مرکب
gained بهره تقویت
efficiency بهره وری
utilization بهره برداری
gained بهره برداری
gains بهره تقویت
gains بهره برداری
share بهره قسمت
paranosis بهره کشی از بیماری
per capita productivity بهره وری سرانه
prime rate of interest نرخ بهره ترجیحی
it was sold at 0 year's p بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
pure rate of interest نرخ بهره خالص
principal and interest اصل پول و بهره
primary gain بهره اصلی بیماری
paranosic gain بهره اصلی بیماری
out law از حقوق بی بهره کردن
landuse بهره وری از زمین
margin productivity حد بهره وری تولید
marginal productivity بهره وری نهائی
market rate of interest نرخ بهره بازار
maximum value مقدار بهره برداری
money lender پول به بهره گذار
money rate of interest نرخ بهره پولی
exploit بهره برداری کردن از
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
natural rate of interest نرخ بهره طبیعی
neutral rate of interest نرخ بهره خنثی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
operating budget بودجه بهره برداری
operating cost هزینه بهره برداری
interest rate per annum نرخ بهره سالانه
enjoyment بهره مند شدن از
sweatshops کارگاه بهره کشی
exploiting بهره برداری کردن از
gains سود بردن بهره
gained سود بردن بهره
gain سود بردن بهره
exploits بهره برداری کردن از
sweatshop کارگاه بهره کشی
rate of yield نرخ بهره موثر
ready for use اماده بهره برداری
real interest rate نرخ بهره واقعی
real rate of interest نرخ بهره واقعی
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
sexual abuse بهره کشی جنسی
to put out money to interest پول به بهره گذاشتن
passives پدافندغیر عامل بی بهره
passive پدافندغیر عامل بی بهره
underutilization of labor کم بهره گیری از کارگر
utilization statistics امار بهره وری
prime rate نرخ بهره پایه
interest profit عایدی حاصل از بهره
emergency operation بهره برداری اضطراری
high rate of interest نرخ سنگین بهره
high rate of interest نرخ بالای بهره
tapped بهره برداری کردن از
tapping بهره برداری کردن از
high efficiency ضریب بهره بالا
utilises بهره برداری کردن
child abuse بهره کشی از کودک
factor productivity بهره دهی عوامل
royalty حق بهره برداری از چیزی
beneficiaries بهره بردار ذیحق
beneficiary بهره بردار ذیحق
exploitation of labor بهره کشی کارگر
exploitation of colonies بهره کشی مستعمرات
secondary gain بهره ثانوی بیماری
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
i paid the debt plus interest بدهی را با بهره ان دادم
average productivity بهره دهی متوسط
utilising بهره برداری کردن
tap بهره برداری کردن از
interest free loan وام بدون بهره
bank rate نرخ بهره بانکی
utilizing بهره برداری کردن
utilizes بهره برداری کردن
effective interest rate نرخ بهره موثر
utilised بهره برداری کردن
infatute ازخرد بی بهره کردن
royalties حق بهره برداری از چیزی
utilize بهره برداری کردن
imparting بهره مند شدن از رساندن
imparted بهره مند شدن از رساندن
imperialistic استعمار گرای بهره جویانه
partaken شریک شدن بهره داشتن
imparts بهره مند شدن از رساندن
partake شریک شدن بهره داشتن
impart بهره مند شدن از رساندن
short term rate of interest نرخ بهره کوتاه مدت
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
agronomics علم بهره برداری از زمین
partakes شریک شدن بهره داشتن
agricultural labor productivity بهره دهی کارگر کشاورزی
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
partook بهره داشتن طرفداری کردن
to p athing to a person کسی را از چیزی بهره دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com