English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
English Persian
takings برداشت
acceptance برداشت
acceptances برداشت
removal برداشت
impression برداشت
impressions برداشت
draw off برداشت
land surveying برداشت
offtake برداشت
Other Matches
under ground survey برداشت زیرزمینی
removal of phosphorus برداشت فسفر
make a copy of سواد برداشت
withdrawal warrant مجوز برداشت
impressionist برداشت گرای
removal of cinder برداشت تفاله
removal of chips برداشت براده
take off divisor مقسم برداشت اب
special drawing right حق برداشت مخصوص
draw off بده برداشت
special drawing rights حق برداشت ویژه
dual impression برداشت دوگانه
first impression برداشت نخستین
metal removal برداشت براده
removal of slag برداشت سرباره
withdraws برداشت از حساب
removes برداشت کردن
special drawing right حق برداشت ویژه
approaches برداشت روش
approached برداشت روش
approach برداشت روش
overdrafts اضافه برداشت
overdraft اضافه برداشت
removing برداشت کردن
stripping برداشت لایه رو
withdraw برداشت از حساب
impressionists برداشت گرای
impressionistic برداشت گذار
impressionistic برداشت گرایانه
remove برداشت کردن
take off distributor اب پخشکن مقسم برداشت اب
the timber warped تیر تاب برداشت
safe yield بده قابل برداشت
handpick برداشت محصول با دست
targeted نقطه برداشت یا قرائت
target نقطه برداشت یا قرائت
nett برداشت خالص کردن
targets نقطه برداشت یا قرائت
targetted نقطه برداشت یا قرائت
targetting نقطه برداشت یا قرائت
cropper برداشت کننده محصول
nets برداشت خالص کردن
net برداشت خالص کردن
targeting نقطه برداشت یا قرائت
overdraw اضافه برداشت کردن
forbore دست برداشت امتناع کرد
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
overdraft برداشت اب بیش از اندازه مجاز
. She dropped her demands (claim). دست از تقاضاهای خود برداشت
overdrafts برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
overdraft دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
No man can serve two masters. <proverb> با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
agronomy علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
overdrawn account حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com