Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
to take off
برداشتن بردن
Search result with all words
removal
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
degreasing
از بین بردن یا برداشتن گریس
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
Other Matches
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
include
در برداشتن
flaw
مو برداشتن
pick up
برداشتن
flaws
مو برداشتن
countertrace
برداشتن از
sublate
برداشتن
moistening
نم برداشتن
lifts
برداشتن
to pull off
برداشتن
lift
برداشتن
ingether
برداشتن
ingather
برداشتن
lifted
برداشتن
glom
برداشتن
takes
برداشتن
lifting
برداشتن
take
برداشتن
to pick up
برداشتن
includes
در برداشتن
to run away with
برداشتن
pickup
برداشتن
to take up
برداشتن
remove
برداشتن
remove
از جا برداشتن
deletes
برداشتن
to mop up
برداشتن
removes
برداشتن
deleting
برداشتن
deleted
برداشتن
removes
از جا برداشتن
delete
برداشتن
removing
برداشتن
take up
برداشتن
removing
از جا برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
warps
تاب برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
decoded
برداشتن رمز
warp
تاب برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
uncap
سر پوش برداشتن از
unhood
سرپوش برداشتن از
to carry arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
snap up
تند برداشتن
warped
تاب برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
unmasks
نقاب برداشتن از
unveils
حجاب برداشتن
uncap
کلاه از سر برداشتن
step
قدم برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
unveiled
حجاب برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
removing
برداشتن مهر
polls
نمونه برداشتن
list
سیاهه برداشتن
resign
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
unveiling
حجاب برداشتن
machine
براده برداشتن
machined
براده برداشتن
machines
براده برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
polled
نمونه برداشتن
poll
نمونه برداشتن
heaved
خیز برداشتن
removes
برداشتن مهر
heave
خیز برداشتن
gait
گام برداشتن
remove
برداشتن مهر
crack
شکاف برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
stepping
گام برداشتن
give up
دست برداشتن از
stepping
قدم برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
step
گام برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
map
نقشه برداشتن از
clearance
برداشتن مانع
emarginate
برداشتن حاشیه از
feet
پاچنگال برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
demountable
قابل برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
flaws
ترک برداشتن
flaw
ترک برداشتن
decodes
برداشتن رمز
decode
برداشتن رمز
spoons
با قاشق برداشتن
twists
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
twist
تاب برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
curl
تاب برداشتن فردادن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
defuse
فیوز بمب را برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
racing of motor
دور برداشتن موتور
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
racing of generator
دور برداشتن مولد
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
curled
تاب برداشتن فردادن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
paced
شیوه گام برداشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
curls
تاب برداشتن فردادن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
paces
شیوه گام برداشتن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
bones
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
warped
منحرف کردن تاب برداشتن
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
warp
منحرف کردن تاب برداشتن
kodak
بادوربین کداک عکس برداشتن
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
boning
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
boned
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
bone
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
opened
برداشتن پوشش یا باز کردن در
opens
برداشتن پوشش یا باز کردن در
warps
منحرف کردن تاب برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
unburdens
بار از دوش کسی برداشتن
revving
تند گشتن دور برداشتن
unburdening
بار از دوش کسی برداشتن
unburden
بار از دوش کسی برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com