Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
Other Matches
pare
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
folderol
زائد ریشه یاحاشیه زائد
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
surpluses
زائد
tautologies
زائد
tautology
زائد
ascititious
زائد
superfluous
زائد
overplus
زائد
extra
زائد
extra-
زائد
extras
زائد
surplus
زائد
excrescential
زائد
redundant
زائد
supervacaneous
زائد
dummy
زائد
dummies
زائد
hypermetric
زائد
recrementitious
زائد
intercalary
زائد
surplus gas
گاز زائد
further
اضافی زائد
excrescency
رشد زائد
superimposition
تحمیل زائد
red tape
تشریفات زائد
formative
حرف زائد
waste
زائد اتلاف
redundant equation
معادله زائد
bronchocele
غده زائد
furthered
اضافی زائد
furthering
اضافی زائد
waste product
محصولات زائد
hyperbolas
قسع زائد
furthers
اضافی زائد
hyperbola
قسع زائد
wastes
زائد اتلاف
growth
چیز زائد
redundancy
زائد فراوانی
growths
چیز زائد
redundancies
زائد فراوانی
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
hypercatalectic
دارای هجای زائد
redundance
حشووزوائد سخن زائد
tankage
مواد زائد کشتارگاه
data redundancy
زائد بودن داده ها
hypermetric
دارای سبب زائد
periphrastic
دارای الفاظ زائد
pleonastic
دارای سخن زائد
offal
مواد زائد لاشه
additionally
بطور اضافی یا زائد
weapon troops
قسمتهای ادوات
administrative services
قسمتهای اداری
innards
قسمتهای داخلی
signal services
قسمتهای مخابراتی
sang banshin
قسمتهای دست
field commands
قسمتهای رزمی
military services
قسمتهای نظامی
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
pleonasm
حشو قبیح سخن زائد
lobar
واقع در قسمتهای ریه
modular
دارای قسمتهای کوچک
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
alate
دارای قسمتهای جناحی
in other sectors
در قسمتهای دیگر جبهه
polypose
شبیه گوشت زائد ساقه دار
polypous
شبیه گوشت زائد ساقه دار
bowdlerization
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
anisometric
دارای قسمتهای غیر متقارن
services
قسمتهای اداری ادارات نظامی
comparmentalize
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
bowdlerize
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
bilge blocks
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
gambusia
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
check off list
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
reddendo singula singulis
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mullion
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
upgrading
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
munnion
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
principal parts
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
lymphmatosis
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
thread
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
FDISK
امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
air brush
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
degradation
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
montage
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
design heuristics
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
professional service
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
delete
برداشتن
glom
برداشتن
countertrace
برداشتن از
flaw
مو برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
flaws
مو برداشتن
includes
در برداشتن
lifting
برداشتن
lifted
برداشتن
deleting
برداشتن
remove
برداشتن
remove
از جا برداشتن
sublate
برداشتن
take up
برداشتن
removing
از جا برداشتن
removing
برداشتن
removes
از جا برداشتن
lift
برداشتن
to mop up
برداشتن
include
در برداشتن
moistening
نم برداشتن
ingather
برداشتن
ingether
برداشتن
to take up
برداشتن
to run away with
برداشتن
lifts
برداشتن
to pull off
برداشتن
pick up
برداشتن
pickup
برداشتن
to pick up
برداشتن
removes
برداشتن
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
uncap
کلاه از سر برداشتن
give up
دست برداشتن از
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
resign
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
to take off
برداشتن بردن
demountable
قابل برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
shuffle off
به عجله برداشتن
snap up
تند برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
emarginate
برداشتن حاشیه از
gait
گام برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
picturize
فیلم برداشتن از
to have one's p taken
عکس برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
removing
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
remove
برداشتن مهر
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
maps
نقشه برداشتن از
transcribe
رونوشت برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com