Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
English
Persian
removal of cinder
برداشت تفاله
Other Matches
bagasse
تفاله
grounds
تفاله
residues
تفاله
residue
تفاله
residuum
تفاله
raff
تفاله
greaves
تفاله
cinders
تفاله
cinder
تفاله
slag
تفاله
trashing
تفاله
trashes
تفاله
trashed
تفاله
trash
تفاله
scum
تفاله
dross
تفاله
crap
تفاله چرند
grout
دوغاب تفاله
coffee grounds
تفاله قهوه
crapped
تفاله چرند
crapping
تفاله چرند
furnace cinder
تفاله کوره
drossy
تفاله مانند
bagasse
تفاله نیشکر
pitch
تفاله قطران
slag
تفاله اهنگدازی
pitches
تفاله قطران
scoriaceous
تفاله دار
megass
تفاله نیشکر
scorification
تفاله گیری
scoria slag
تفاله روباره
scorification
تفاله سازی
residual bitumen
قیر تفاله
scoria
تفاله معدنی
pug
تفاله سیب
ross
خاکروبه تفاله
pugs
تفاله سیب
removal of cinder
تفاله گیری
grain
دان تفاله حبوبات
pap
تفاله گوشت یاسیب
cast off
متروک مردود تفاله
marc
تفاله میوه جات
slag
اشغال تفاله گرفتن از
scorify
تبدیل به تفاله کردن
pulp
بصورت تفاله دراوردن
slag
تفاله کورههای بلند
slag cement
سیمان تفاله اهنگدازی
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
impressions
برداشت
offtake
برداشت
land surveying
برداشت
removal
برداشت
acceptances
برداشت
acceptance
برداشت
takings
برداشت
draw off
برداشت
impression
برداشت
clinker
تفاله کوره ذوب اهن
furnace clinker
تفاله کوره ذوب اهن
furnace cinder
تفاله کوره چدن ریزی
blast furnace slag
روباره تفاله کوره بلند
slag sinter
تفاله کوره اهنگدازی بلند
overdraft
اضافه برداشت
special drawing right
حق برداشت مخصوص
approached
برداشت روش
approaches
برداشت روش
under ground survey
برداشت زیرزمینی
remove
برداشت کردن
removes
برداشت کردن
removing
برداشت کردن
stripping
برداشت لایه رو
removal of slag
برداشت سرباره
removal of phosphorus
برداشت فسفر
special drawing right
حق برداشت ویژه
special drawing rights
حق برداشت ویژه
approach
برداشت روش
overdrafts
اضافه برداشت
impressionistic
برداشت گرایانه
impressionistic
برداشت گذار
impressionists
برداشت گرای
impressionist
برداشت گرای
withdrawal warrant
مجوز برداشت
take off divisor
مقسم برداشت اب
removal of chips
برداشت براده
draw off
بده برداشت
make a copy of
سواد برداشت
withdraw
برداشت از حساب
dual impression
برداشت دوگانه
withdraws
برداشت از حساب
first impression
برداشت نخستین
metal removal
برداشت براده
targetting
نقطه برداشت یا قرائت
cropper
برداشت کننده محصول
targeted
نقطه برداشت یا قرائت
take off distributor
اب پخشکن مقسم برداشت اب
the timber warped
تیر تاب برداشت
handpick
برداشت محصول با دست
targetted
نقطه برداشت یا قرائت
target
نقطه برداشت یا قرائت
nett
برداشت خالص کردن
nets
برداشت خالص کردن
net
برداشت خالص کردن
overdraw
اضافه برداشت کردن
targeting
نقطه برداشت یا قرائت
targets
نقطه برداشت یا قرائت
safe yield
بده قابل برداشت
refused
قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
clinker
تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
refuses
قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
refuse
قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refusing
قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
paper gold
منظور حق برداشت مخصوص است
. She dropped her demands (claim).
دست از تقاضاهای خود برداشت
overdrafts
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdraft
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
forbore
دست برداشت امتناع کرد
site survey
برداشت نقشه تکهای از زمین
overdrafts
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
The police officer took down the car number .
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
No man can serve two masters.
<proverb>
با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
slop
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
agronomy
علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
combine harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher
[rare]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine
[combine harvester]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
waste silk
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test
آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com