| Total search result: 201 (38 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| summation check |
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| redundancy |
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا |
| redundancies |
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا |
| vrc |
بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |
| vertical |
بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |
| redundancies |
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |
| redundancy |
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا |
| vertical |
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند |
| residue check |
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |
| redundancies |
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |
| redundancy |
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |
| leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
| self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
| micr |
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد. |
| verified |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
| verify |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
| verifies |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
| verifying |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
| phosphor |
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون |
| substitution |
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود |
| combining |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
| combines |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
| combine |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
| spellcheck |
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر |
| echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
| parity |
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است |
| forwarded |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| forward |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| to contrast [with] |
مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه] |
| cyclic |
روش تشخیص خطا که هر 8 بیت داده را بررسی میکند. |
| self- |
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند |
| checks |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
| check |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
| checked |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
| handwriting recognition |
نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند |
| built-in |
تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده |
| modulo arithmetic |
بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده |
| redundant |
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| commitment board |
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی |
| recognition |
فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد. |
| speeches |
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |
| speech |
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |
| phoneme |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
| redundant |
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
| Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
| raid |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raided |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raids |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raiding |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| ocr |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
| optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
| locks |
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی |
| lock |
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی |
| compares |
مقایسه کردن |
| contrasting |
مقایسه کردن |
| compare |
مقایسه کردن |
| compared |
مقایسه کردن |
| comparing |
مقایسه کردن |
| contrast |
مقایسه کردن |
| contrasted |
مقایسه کردن |
| contrasts |
مقایسه کردن |
| to draw comparisons |
مقایسه کردن |
| to make comparisons |
مقایسه کردن |
| readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
| block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
| Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
| separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| to compare oppsites |
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن |
| measure |
مقایسه کردن سنجش |
| inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
| to drow a p between two |
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
| normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| collates |
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |
| collated |
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |
| collating |
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |
| collate |
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب |
| analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| feasibility |
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |
| collate |
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |
| collating |
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |
| collates |
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |
| collated |
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع |
| inferences |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
| inference |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
| analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
| link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
| graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
| automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
| users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
| types |
حروف چاپی حروف چاپ |
| cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
| type |
حروف چاپی حروف چاپ |
| recognition |
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای .. |
| exceptions |
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد |
| exception |
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد |
| pair exchange sorting algorithm |
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده |
| non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
| semi processed data |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
| systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
| dead type |
حروف پخش کردن |
| shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
| shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| velarize |
حروف را از کام تلفظ کردن |
| identify |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| identified |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| identifies |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| identifying |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| to page up type |
حروف چیده را صفخه بندی کردن |
| alphameric |
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم |
| edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| identify |
تشخیص هویت دادن یکی کردن |
| identified |
تشخیص هویت دادن یکی کردن |
| identifying |
تشخیص هویت دادن یکی کردن |
| identifies |
تشخیص هویت دادن یکی کردن |
| To weight up the pros and cons of something . |
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن ) |
| bolt [examine] |
بررسی کردن |
| check |
بررسی کردن |
| perusing |
بررسی کردن |
| reconcider |
بررسی کردن |
| studies |
بررسی کردن |
| survey |
بررسی کردن |
| peruses |
بررسی کردن |
| surveys |
بررسی کردن |
| study |
بررسی کردن |
| dissect [analyse] |
بررسی کردن |
| assay |
بررسی کردن |
| analyze [American] |
بررسی کردن |
| analyse [British] |
بررسی کردن |
| probe |
بررسی کردن |
| probed |
بررسی کردن |
| peruse |
بررسی کردن |
| perused |
بررسی کردن |
| checks |
بررسی کردن |
| probes |
بررسی کردن |
| evaluate |
بررسی کردن |
| explore |
بررسی کردن |
| checked |
بررسی کردن |
| study |
بررسی کردن |
| inspect |
بررسی کردن |
| investigate |
بررسی کردن |
| look into |
بررسی کردن |
| surveyed |
بررسی کردن |
| survey |
بررسی کردن |
| examine |
بررسی کردن |
| enquire into |
بررسی کردن |
| indagate |
بررسی کردن |
| scrutinize |
بررسی کردن |
| studying |
بررسی کردن |
| check |
بررسی کردن |
| determine |
بررسی کردن |
| NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
| alphasort |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
| The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . |
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |
| reviewing |
بررسی کردن مرور |
| review |
بررسی کردن مرور |
| reviews |
بررسی کردن مرور |
| survey |
بررسی کردن بازدید |
| reviewed |
بررسی کردن مرور |
| surveys |
بررسی کردن بازدید |
| scrutinising |
بدقت بررسی کردن |
| surveillance |
تجسس بررسی کردن |
| scrutinize |
بدقت بررسی کردن |
| scrutinized |
بدقت بررسی کردن |
| scrutinizes |
بدقت بررسی کردن |
| scrutinises |
بدقت بررسی کردن |
| checked |
مقابله کردن بررسی |
| surveyed |
بررسی کردن بازدید |
| scrutinised |
بدقت بررسی کردن |
| checks |
مقابله کردن بررسی |
| scrutinizing |
بدقت بررسی کردن |
| check |
مقابله کردن بررسی |
| field |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
| read |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
fielded |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
| fields |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
| reads |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
| inspects |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspecting |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspected |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspect |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| italic |
حروف یک وری حروف کج |
| scans |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
| scan |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |