English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
soul searching بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul-searching بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
Other Matches
detailed analysis بررسی دقیق
goings-over بررسی دقیق
scrutiny بررسی دقیق
going-over بررسی دقیق
supervising بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervised بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervise بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
psychodynamic وابسته به محرکات وانگیزههای موثر در فکر
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inferences بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
emotion احساسات
soulful پر از احساسات
heartbeats احساسات
sentiments احساسات
heartbeat احساسات
emotions احساسات
affecting محرک احساسات
acold بدون احساسات
sentimentalize با احساسات امیختن
emotive وابسته به احساسات
rhapsodical ناشی از احساسات
to gall a person's kibes احساسات کسی را
schwarmerei احساسات افراطی
braced تحریک احساسات
affects احساسات برخورد
schwarmerei احساسات شدید
d. of feeling نازکی احساسات
heartstrings احساسات عمیق
brace تحریک احساسات
enthusing احساسات رابرانگیختن
affect احساسات برخورد
enthuses احساسات رابرانگیختن
enthused احساسات رابرانگیختن
folkway احساسات عمومی
impressive برانگیزنده احساسات
enthuse احساسات رابرانگیختن
rhapsodically از روی احساسات
emotionless عاری از احساسات
nationallism احساسات ملی
sweep off one's feet <idiom> بر احساسات فائق آمدن
soft spot for someone/something <idiom> احساسات تندوتیز داشتن
sentimentalization ایجاد احساسات وعواطف
heart goes out to someone <idiom> ابراز احساسات کردن
sentimentalism گرایش بسوی احساسات
pathetic دارای احساسات شدید
sexiest دارای احساسات شهوانی
shake up احساسات راتحریک کردن
shake-ups احساسات راتحریک کردن
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
sentimentally از روی احساسات یاعاطفه
shake-up احساسات راتحریک کردن
sexier دارای احساسات شهوانی
fanatical دارای احساسات شدید
sexy دارای احساسات شهوانی
sensate با احساسات درک کردن
white-hot دارای احساسات برانگیخته
sentient حساس دستخوش احساسات
sentimentality گرایش بسوی احساسات
fanatic دارای احساسات شدید
fanatics دارای احساسات شدید
internationalism احساسات بین المللی
heartstring عمیق ترین احساسات دل
mush احساسات بیش ازحد
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
neighbourly feelings احساسات همسایگی همدردی
seentimentally از روی احساسات یا عاطفه
unfeeling بیحس فاقد احساسات
self composed مستولی بر احساسات خود
white hot دارای احساسات برانگیخته
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
your words offended her سخنان شما به احساسات اوبرخورد
wear one's heart on one's sleeve <idiom> نشان دادن تمام احساسات
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
sectarianize با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
To play (trifle) with someones feeling. با احساسات کسی بازی کردن
close to home <idiom> به احساسات شخصی نزدیک شدن
get a grip of oneself <idiom> کنترل کردن احساسات شخصی
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
philanthropic feelings احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
tough minded دارای فکر خشن وبدون احساسات
pornography نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
wounded feelings رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
debunked احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
homosexual دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
debunks احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunk احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunking احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
soap operas نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
homosexuals دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
She has emotional entanglements (involvement ) . گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
slobbered دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
eroticism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
slobbering دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
parabiosis برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
his words injured my feelings سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
fiend دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
oedipus complex احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
exact دقیق
particular redemption دقیق
scholastic دقیق
advertent دقیق
exacted دقیق
intent دقیق
exact solution حل دقیق
literal دقیق
exquisite دقیق
exacts دقیق
accurate دقیق
punctilious دقیق
punctual دقیق
scrutinizer دقیق
subtil دقیق
punctiliously دقیق
precision دقیق
scholastical دقیق
stringent دقیق
wistful دقیق
stringently دقیق
tenty دقیق
astute دقیق
oedipal وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
high accuracy measurement سنجش دقیق
precision measurment سنجش دقیق
control توپزن دقیق
precision tools الات دقیق
imprecise غیر دقیق
subtlest دقیق لطیف
micro pressure gage فشارسنج دقیق
persnickety کاربسیار دقیق
particularization شرح دقیق
controls توپزن دقیق
precision levelling ترازیابی دقیق
instrument الات دقیق
subtle دقیق لطیف
an a calculator محاسب دقیق
subtler دقیق لطیف
precise صریح دقیق
precise دقیق کردن
arm of precision اسلحه دقیق
thoroughgoing بسیار دقیق
controlling توپزن دقیق
exact location محل دقیق
punctual باذکرجزئیات دقیق
fine adjustment تنظیم دقیق
instruments الات دقیق
fine setting تنظیم دقیق
fine spun دقیق خیالی
pernickety کاربسیار دقیق
queasy زیاد دقیق
precise خیلی دقیق
perpend دقیق بودن
strictly speaking دقیق شویم
precision spirit level ترازوی دقیق
corrects دقیق یا درست
precision adjustment تنظیم دقیق
precision balance ترازوی دقیق
precision scale مقیاس دقیق
watchful بی خواب دقیق
pryingly با نگاه دقیق
precision instrument سنجه دقیق
in-depth دقیق و عمیق
watchfulness دقیق هشیاری
thorough paced دقیق گام
precision fire تیر دقیق
correcting دقیق یا درست
correct دقیق یا درست
queazy زیاد دقیق
sound بی خطر دقیق
sounded بی خطر دقیق
sets لجوج دقیق
setting up لجوج دقیق
sounds بی خطر دقیق
detailed analysis آنالیز دقیق
set لجوج دقیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com