English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
time study بررسی زمانی
Other Matches
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
contemporaneousness هم زمانی
monomial یک زمانی
synchronization هم زمانی
eternities بی زمانی
eternity بی زمانی
synchrony هم زمانی
time limits حد زمانی
time sense حس زمانی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
onetime یک زمانی
simultaneeity هم زمانی
sometime یک زمانی
on <prep.> در [زمانی]
timeline خط زمانی
whilom یک زمانی
flashbacks وقفه زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
timetabled برنامه زمانی
timetables برنامه زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
timetabling برنامه زمانی
temporal maze ماز زمانی
temporal sign علامت زمانی
throughput time اشتراک زمانی
flashback وقفه زمانی
time bar محدودیت زمانی
time base مبدا زمانی
time constant ثابت زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
timetable برنامه زمانی
temporal جسمانی زمانی
time lag تاخیر زمانی
time limit محدودیت زمانی
in a short time در اندک زمانی
time زمانی موقعی
time sharing اشتراک زمانی
time limits محدوده زمانی
time scales مقیاس زمانی
timed زمانی موقعی
time scale مقیاس زمانی
time lag فاصله زمانی
time limit محدوده زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
times زمانی موقعی
time lags فاصله زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
time lags تاخیر زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
time limits محدودیت زمانی
schedules برنامه زمانی
time score نمره زمانی
interval فاصله زمانی
time frames چارچوب زمانی
time frame چارچوب زمانی
yore در زمانی بسیاردور
vintage model الگوی زمانی
lag تاخیر زمانی
lagged تاخیر زمانی
lags تاخیر زمانی
unit of time واحد زمانی
scheduled برنامه زمانی
timeline تسلسل زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
no longer نه دیگر [زمانی]
pressure of time فشار زمانی
time pressure فشار زمانی
schedule برنامه زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
timetrend روند زمانی
timer switch کلید زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time preference رجحان زمانی
time preference ترجیح زمانی
time path مسیر زمانی
time interval فاصله زمانی
time horizon افق زمانی
time fuse ماسوره زمانی
time jitter اختلال زمانی
time flutter اختلال زمانی
time fire تیر زمانی
time estimation براورد زمانی
time error خطای زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
time priority اولویت زمانی
lapsing فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
lapse فاصله زمانی
time table جدول زمانی
time series سریهای زمانی
time slice برش زمانی
time schedule برنامه زمانی
time quantum ذره زمانی
time priority تقدم زمانی
time yield تسلیم زمانی
timing برنامه ریزی زمانی
age hardening سخت گردانی زمانی
aging سخت گردانی زمانی
time lag فاصله زمانی مرده
monsoon باد وباران زمانی
synchronised انطباق زمانی داشتن
time lags فاصله زمانی مرده
synchronises انطباق زمانی داشتن
synchronizes انطباق زمانی داشتن
synchronising انطباق زمانی داشتن
synchronize انطباق زمانی داشتن
monsoons باد وباران زمانی
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
chronological ترتیب زمانی وقوع
vintage model الگوی مقطع زمانی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
high burst تیر زمانی بالا
input time constant ثابت زمانی اولیه
rate of time preference نرخ برتری زمانی
low time constant ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
o technique تحلیل عوامل زمانی
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
chronological دارای ربط زمانی
distributed lag توزیع فاصله زمانی
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
time slicing برش زمانی زدن
time slicing تقسیم بندی زمانی
time series data امار سریهای زمانی
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
time sampling نمونه گیری زمانی
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
chronologic دارای ربط زمانی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
inductive time constant ثابت زمانی القا
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
valve duration مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase دوره زمانی اجرای برنامه
phases دوره زمانی اجرای برنامه
time out of minds زمانی که کسی یاد ندارد
strain age hardening سخت گردانی کرنشی زمانی
strain age harden سخت کردن کرنشی زمانی
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
final رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
chronograph الت سنجش فواصل زمانی
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
lap chart جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility تقبل سخت گردانی زمانی
greatuncle زمانی برابر 00852 سال
marginal rate of time preference نرخ نهائی ترجیح زمانی
airburst ranging تنظیم تیر زمانی بالا
social rate of time preference نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
finals رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
phased دوره زمانی اجرای برنامه
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
variable time fuse ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
productive مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
He was quite a fellow in his day. زمانی برای خودش آدمی بود
cripples پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippling پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippled پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripple پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
peaks زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com