Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
survey
بررسی کردن بازدید
surveyed
بررسی کردن بازدید
surveys
بررسی کردن بازدید
Other Matches
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection arms
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
reconnoitered
بازدید کردن
examines
بازدید کردن
survey
بازدید کردن
examine
بازدید کردن
surveys
بازدید کردن
reconnoiter
بازدید کردن
reconnoitring
بازدید کردن
revisit
بازدید کردن
to return a visit
بازدید کردن
see over
بازدید کردن
reconnoitering
بازدید کردن
reconnoiters
بازدید کردن
reconnoitre
بازدید کردن
reconnoitred
بازدید کردن
surveyed
بازدید کردن
reconnoitres
بازدید کردن
examined
بازدید کردن
revisited
بازدید کردن
revisiting
بازدید کردن
revisits
بازدید کردن
examining
بازدید کردن
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
to revisit an issue
مسئله ای را بازدید کردن
to revisit the situation
وضعیتی را بازدید کردن
to rehash something
وضعیتی را بازدید کردن
reviews
بازدید انتقاد کردن
review
بازدید انتقاد کردن
reviewed
بازدید انتقاد کردن
reviewing
بازدید انتقاد کردن
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
visit and search
بازدید و تجسس کردن ناو
refers
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
مراجعه کردن بازدید مجدد
gam
گرد امدن بازدید کردن
to revisit something
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
referred
مراجعه کردن بازدید مجدد
step in
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
to revisit a subject of research
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatics
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
studying
بررسی کردن
evaluate
بررسی کردن
probes
بررسی کردن
bolt
[examine]
بررسی کردن
check
بررسی کردن
determine
بررسی کردن
enquire into
بررسی کردن
survey
بررسی کردن
reconcider
بررسی کردن
study
بررسی کردن
perusing
بررسی کردن
analyse
[British]
بررسی کردن
analyze
[American]
بررسی کردن
peruses
بررسی کردن
assay
بررسی کردن
perused
بررسی کردن
peruse
بررسی کردن
study
بررسی کردن
dissect
[analyse]
بررسی کردن
indagate
بررسی کردن
examine
بررسی کردن
explore
بررسی کردن
checked
بررسی کردن
surveyed
بررسی کردن
checks
بررسی کردن
inspect
بررسی کردن
probed
بررسی کردن
probe
بررسی کردن
survey
بررسی کردن
scrutinize
بررسی کردن
check
بررسی کردن
studies
بررسی کردن
investigate
بررسی کردن
surveys
بررسی کردن
look into
بررسی کردن
reviewing
بررسی کردن مرور
surveillance
تجسس بررسی کردن
checks
مقابله کردن بررسی
checked
مقابله کردن بررسی
scrutinised
بدقت بررسی کردن
check
مقابله کردن بررسی
reviewed
بررسی کردن مرور
scrutinising
بدقت بررسی کردن
scrutinizing
بدقت بررسی کردن
scrutinises
بدقت بررسی کردن
scrutinizes
بدقت بررسی کردن
scrutinized
بدقت بررسی کردن
reviews
بررسی کردن مرور
review
بررسی کردن مرور
scrutinize
بدقت بررسی کردن
inspect
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to have
[take]
a closer look at something
چیزی را با دقت بررسی کردن
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
scans
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scan
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scanned
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
controlling
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
to cross-check the result with a calculator
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
to browse
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
controls
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
monitored
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
To weight the pros and cons of something.
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
senses
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sense
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
revision
بازدید
examine
بازدید
visited
بازدید
revisions
بازدید
control
بازدید
controls
بازدید
review
بازدید
visit
بازدید
surveying
بازدید
reviewal
بازدید
controlling
بازدید
examines
بازدید
visits
بازدید
examined
بازدید
examining
بازدید
inspection
بازدید
reviewing
بازدید
reviewed
بازدید
reviews
بازدید
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
caveatemptor
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
inspection
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
man hole
چاهک بازدید
barrier inspection
بازدید ازموانع
personnel monitoring
بازدید پرسنلی
inspection
بازدید معاینه
inspection shaft
میله بازدید
visited
بازدید دیدار
boarding call
دعوت به بازدید
boarding call
بازدید رسمی
home visit
بازدید خانواده
certificate of survey
گواهی بازدید
inspection gallery
دالان بازدید
inspection well
چاه بازدید
boarding visit
بازدید پس دادن
spot checks
بازدید در محل
visits
بازدید دیدار
visitor
بازدید کننده
location survey
بازدید در محل
destination inspection
بازدید در مقصد
visit
بازدید دیدار
visitors
بازدید کننده
spot check
بازدید در محل
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
check out equipment
وسایل بازدید محل
official visit
بازدید رسمی فرمانده
annual general inspection
بازدید عمومی سالیانه
barrier inspection
بازدید کنار جاده
before flight inspection
بازدید قبل از پرواز
visit of courtesy
بازدید رسمی نظامی
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
afterflight inspection
بازدید بعد از پرواز
man hole
دهانه بازدید ادم رو
perambulation
دور زنی بازدید
visitors from abroad
بازدید کنندگان خارجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com