Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
to intensify one's actions
برشدت اقدامات خود افزودن
Other Matches
to fan the flame
برشدت چیزی افزودن
increments
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
undertakings
اقدامات
doings
اقدامات
goings-on
اقدامات
proceedings
اقدامات
proceeding
اقدامات
Precautionary measures.
اقدامات احتیاطی
security measures
اقدامات تامینیه
countermeasures
اقدامات متقابل
control measures
اقدامات کنترلی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
security countermeasures
اقدامات تامینی
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
hostile acts
اقدامات دشمنانه
follow up
اقدامات بعدی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
legal proceedings
اقدامات قانونی
to intensify one's actions
اقدامات خودراسخت
hostile acts
اقدامات خصمانه
preventive action
اقدامات احتیاطی
preventive action
اقدامات تامینی
precautionary measures
اقدامات احتیاطی
Provocative acts.
اقدامات تحریک آمیز گ
take steps
اقدامات بعمل امده
to take measures
اقدامات بعمل اوردن
to take steps
اقدامات بعمل اوردن
preassault
اقدامات قبل از هجوم
logistics
اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
suppression measures
اقدامات برای جلو گیری
to lead on
وادار به اقدامات بیشتری کردن
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures
پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
countermeasures
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
policy of contianment
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
increase
افزودن
augments
افزودن
eke
افزودن
augmenting
افزودن
augmented
افزودن
eke out
افزودن به
add
افزودن
adding
افزودن
dynamize
افزودن
increased
افزودن
adds
افزودن
accelerate
افزودن
accelerated
افزودن
augment
افزودن
aggrandise
افزودن
aggrade
افزودن
accelerates
افزودن
accelerating
افزودن
aggrandize
افزودن
adject
افزودن به
appends
افزودن
subjoin
افزودن
enhanced
افزودن
to eke out
افزودن
to run rup
افزودن
enhancing
افزودن
add
افزودن
put on
افزودن
enhance
افزودن
append
افزودن
appending
افزودن
imburse
افزودن
appended
افزودن
append
افزودن
enhances
افزودن
subjoin
افزودن
potentize
افزودن
increases
افزودن
Inc
افزودن
stock
به موجودی افزودن
stocked
به موجودی افزودن
preponderate
چربیدن بر افزودن
plus
افزودن به مثبت
to pay back
برگرداندن افزودن
amplified
افزودن بالابردن
amplifies
افزودن بالابردن
amplify
افزودن بالابردن
amplifying
افزودن بالابردن
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
resurfaced
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
برحقوق کسی افزودن
increase
افزودن ترقی دادن
apperceive
بمعلومات خود افزودن
throwin
مشارکت کردن افزودن بر
resurface
لایهی جدید افزودن
accrete
بهم افزودن یا چسبانیدن
increased
افزودن ترقی دادن
increases
افزودن ترقی دادن
resurfaces
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
مواجب کسیرا افزودن
adjoins
افزودن متصل شدن
settings
افزودن به وقت بازی
redoubled
افزودن دوبرابر کردن
redouble
افزودن دوبرابر کردن
volume
کتاب برحجم افزودن
volumes
کتاب برحجم افزودن
bundles
افزودن نرم افزار
bundling
افزودن نرم افزار
bundle
افزودن نرم افزار
setting
افزودن به وقت بازی
redoubles
افزودن دوبرابر کردن
redoubling
افزودن دوبرابر کردن
imp
غرس کردن افزودن
imps
غرس کردن افزودن
adjoin
افزودن متصل شدن
adjoined
افزودن متصل شدن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
throw in
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
daylight saving time
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
inset
افزودن اضافه کردن گذاشتن
insets
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
در پایان افزودن اضافه کردن
preventive detention
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
queues
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
dates
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
queued
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queueing
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
doping
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queue
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
parallelled
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
paralleling
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
inserting
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
dates
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
paralleled
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
date
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallels
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
mithridatism
مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
insert
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
parallel
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
paroli
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
extends
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
increment
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
extending
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extend
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
ten's complement
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
insertion loss
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
updated
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updates
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
update
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
extensible
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد
source
نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
text
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
memo field
فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد
privilege
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
two's complement
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
aliasing
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highs
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highest
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
subscribes
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
appreciate
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciated
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
expandable
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
extending
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
appending
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
append
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appended
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appends
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com