English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
Other Matches
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
sinicize مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify مطابق اداب ورسوم چینی کردن
conventional مرسوم مطابق ایین وقاعده
grammatically مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
in accordance with برطبق
in case <idiom> برطبق
evangelically برطبق انجیل
per از وسط برطبق
abidance رفتار برطبق توافق
equal sacrifice theory برطبق این نظریه
anno hegirae برطبق سال هجری
protocol اداب ورسوم
conventional پیروسنت ورسوم
protocols اداب ورسوم
formality رعایت اداب ورسوم
ethos عادات ورسوم قومی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
hit parade <idiom> لیستی از آهنگها برطبق سلیقه مردم
kosher تهیه شده برطبق شریعت یهود
play it by ear <idiom> تصمیم گیری درچیزی برطبق شرایط
matter-of-fact <idiom> چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
formal مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
hebraism عادات ورسوم واصطلاحات عبری
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
folklore معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی افسانههای قومی واجدادی فولکلور
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
default قراردادی
contracted قراردادی
defaulting قراردادی
defaults قراردادی
conventional قراردادی
based on a contract قراردادی
defaulted قراردادی
defoult قراردادی
bespoke قراردادی
contractual قراردادی
bespoken قراردادی
advice code کد قراردادی
arbitrary قراردادی
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
unconventional غیر قراردادی
contractual relationship رابطه قراردادی
arbitrarily بطور قراردادی
convention ائین قراردادی
prosign علامت قراردادی
agreed point نقطه قراردادی
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
agreement water rate نرخ قراردادی اب
formal charge بار قراردادی
contracted weaver بافنده قراردادی
conventions ائین قراردادی
code نشانه قراردادی
arbitrary دلبخواه قراردادی
convectional current جریان قراردادی
conventional current جریان قراردادی
contractual liability مسئوولیت قراردادی
hit and miss <idiom> ناخوشآیند ،غیر قراردادی
military symbols علایم قراردادی نظامی
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
legal assistance علایم قراردادی نقشه
base symbol علایم قراردادی مبنا
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
default setting تنظیم پیش فرض یا قراردادی
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
taxi squadder بازیگر عضو گروه قراردادی
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
ceremony ایین
ordinances ایین
ceremonies ایین
religions ایین
ordinance ایین
religion ایین
they act after their kind به ایین
ethic ایین
observandum ایین
ordinace ایین
celebrating ایین
doctrine ایین
doctrines ایین
celebrates ایین
celebrate ایین
orthodox درست ایین
sacraments ایین دینی
Buddhism ایین بودا
stoicism ایین رواقی
epicurianism ایین اپیکور
Hinduism ایین هندو
procedure ایین دادرسی
bylaw ایین نامه
agnosticism ایین لاادری
brahmanism ایین برهمنی
regulation ایین نامه
ritual ایین پرستش
codes of practice ایین نامه
codes of practice ایین کار
code of practice ایین کار
liturgy ایین نماز
liturgies ایین نماز
by low ایین نامه
interment ایین تدفین
code of practice ایین نامه
bylaws ایین نامه
christianism ایین مسیحیت
brahminism ایین برهمایی
ordinances ایین نامه
by-laws ایین نامه
ordinance ایین نامه
control of access ایین ورودی ها
bye-laws ایین نامه
bye-law ایین نامه
by-law ایین نامه
byelaw ایین نامه
parseeism ایین زرتشتی
monumentally به ایین یادگاری
monkery ایین رهبانیت
monism ایین وحدت
pythogoreanism ایین فیثاغورث
shintoism ایین شینتو
magianism ایین مجوس
Judaism ایین یهود
kantianism ایین کانت
jacobinism ایین جاکوبین ها
Taoism ایین تائو
etiquette ایین معاشرت
functions ایین رسمی
methods ایین شیوه
cult ایین دینی
cults ایین دینی
nuptial ceremonies ایین عروسی
doctrinaire ایین گرای
function ایین رسمی
apostasy ترک ایین
prosodiacal ایین عروضی
prosodial ایین عروضی
functioned ایین رسمی
ceremonially رسمابا ایین
sacrament ایین دینی
voodooism ایین وودو
zoroastrianism ایین زرتشت
heathenism ایین کفار
method ایین شیوه
manual ایین نامه
to unveil a statue ایین گشایش
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
exequies ایین خاک سپاری
burial service ایین بخاک سپاری
pacifism ایین احتراز ازجنگ
by law طبق ایین نامه
rules for forming plurals ایین جمع بندی
punishment book ایین نامه انضباطی
pacificism ایین احتراز ازجنگ
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
he has no manners ایین معاشرت نمیداند
housel ایین عشاء ربانی
funreal rites ایین تشییع جنازه
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
civil procedure ایین دادرسی مدنی
phallic cuit ایین قضیب پرستی
code of procedure قانون ایین دادرسی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com