Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (20 milliseconds)
English
Persian
resolver
برطرف کننده
Search result with all words
deodorant
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
ground suppressor
برطرف کننده کوتهمداری
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
Other Matches
eliminated
برطرف کردن
insuperable
برطرف نکردنی
acquit
برطرف کردن
dispelling
برطرف کردن
overblow
برطرف کردن
dispels
برطرف کردن
pass off
برطرف شدن
clear the air
شک را برطرف کردن
eliminating
برطرف کردن
eliminates
برطرف کردن
eliminate
برطرف کردن
surmount
برطرف کردن
dispel
برطرف کردن
looser
برطرف کردن
loosest
برطرف کردن
dispelled
برطرف کردن
resolving
برطرف سازی
surmountable
برطرف کردنی
surmounts
برطرف کردن
surmounting
برطرف کردن
surmounted
برطرف کردن
loose
برطرف کردن
demystifying
سر چیزی را برطرف کردن
demystifies
سر چیزی را برطرف کردن
to get somebody out of the way
کسی را برطرف کردن
demystified
سر چیزی را برطرف کردن
to brak through an obstacle
مانعی را برطرف کردن
demystify
سر چیزی را برطرف کردن
clear the air
<idiom>
برطرف کردن سوتفاهمات
antialiasing
برطرف کردن بدنمایی
acquitting
برطرف کردن اداکردن
acquits
برطرف کردن اداکردن
removing
دورکردن برطرف کردن
remove
دورکردن برطرف کردن
removes
دورکردن برطرف کردن
he is recovered from his cold
سرما خوردگی او برطرف شد
to smooth a difficulty
اشکالی را رفع یا برطرف کردن
eliminable
حذف کردنی برطرف شدنی
removal
برطرف سازی نقل مکان
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rectify
برطرف کردن جبران کردن
remove
دور کردن برطرف کردن
removing
دور کردن برطرف کردن
rectifies
برطرف کردن جبران کردن
removes
دور کردن برطرف کردن
rectified
برطرف کردن جبران کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
to get over
برطرف کردن طی کردن
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvents
اب کننده
tracker
پی کننده
trackers
پی کننده
noncommittal
رد کننده
renunciant
کننده
hoppers
لی لی کننده
attacking
تک کننده
doer
کننده
catterer
پچ پچ کننده
rebutter
رد کننده
doers
کننده
renunciant
رد کننده
refuser
رد کننده
bender
خم کننده
crepitant
خش خش کننده
ear-splitting
کر کننده
fluxing oil
اب کننده
hopper
لی لی کننده
commulator
یک سو کننده
puffer
پف کننده
mitigative
کم کننده
refutatory
رد کننده
solvent
اب کننده
whisperer
پچ پچ کننده
refutative
رد کننده
deletive
حک کننده
bidder
کننده
mumbler
من من کننده
solver
حل کننده
skittish
رم کننده
fizzy
کف کننده
filler
پر کننده
deflective
کج کننده
repudiationist
رد کننده
squelcher
له کننده
squasher
له کننده
spurner
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com