English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
English Persian
We had a light fall of snow. برف سبکی بارید
Other Matches
There was a heavy fall of snow (snow-fall). برف سنگینی بارید
Lead is a heavy metal. سرب فلز سنگینی بارید
frivolouseness سبکی
frivolously به سبکی
legerity سبکی
lightsomeness سبکی
portability سبکی
potability سبکی
featheriness سبکی
lightly به سبکی
stylist سبکی
stylists سبکی
frivolity سبکی
lightness سبکی
flippancy سبکی
a strange [an odd] way سبکی عجیب
to play the giddy goat سبکی کردن
shitu ryu سبکی در کاراته
flippantly ازروی سبکی
contumely خفت سبکی
corkiness سبکی خشکی
buoyancy سبکی شادابی روح
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
What she wears speaks volumes about her. به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
ether مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com