Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sheet lighning
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
Other Matches
electric light
روشنایی برقی
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
fully paid
که حقوق خودراتمام میگیرد
that right inheres in him
ان حق باو تعلق میگیرد
hydraulic cement
سیمانی که در زیر اب میگیرد
airy-fairy
کسی که خود را میگیرد
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
hooker
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hookers
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
lunt
کبریتی که بکندی اتش میگیرد
the freak takes him
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
it is very easily done
بسیار اسان انجام میگیرد
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
candlelit
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
bass clef
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
aneroid
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
quantity allowance
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
fusion reactor
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
nursling
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
it is ridiculously small
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
kelson or keelson
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
coordinated illumination
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
outwork
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
perfect infinitive
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
geomancer
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
cold rolling
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
comas
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
luminance
روشنایی
peeps
روشنایی کم
clearness
روشنایی
luminouity
روشنایی
electric lighting
روشنایی
peep
روشنایی کم
peeping
روشنایی کم
lightness
روشنایی
luminosity
روشنایی
illuminations
روشنایی
illumination
روشنایی
peeped
روشنایی کم
rushlight
روشنایی کم
night light
روشنایی شب
lightest
روشنایی
lighted
روشنایی
light
روشنایی
lighting
روشنایی
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
lambert
واحد روشنایی
illuminating engineering
مهندسی روشنایی
intensity of illumination
شدت روشنایی
illuminating aperture
روزنه روشنایی
emergency lighting
روشنایی اضطراری
illuminating engineering
تکنیک روشنایی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
direct lighting
روشنایی مستقیم
illuminating beam
پرتو روشنایی
light adaptation
انطباق با روشنایی
image brightness
روشنایی تصویر
light point
منبع روشنایی
light meter
روشنایی سنج
light gap
فاصله روشنایی
light fluctuation
نوسان روشنایی
light control
کنترل روشنایی
light conditions
نسبتهای روشنایی
brightness control
پیچ روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
light brightness control
کنترل روشنایی
intensity level
سطح روشنایی
earth light
روشنایی خاکستری
earth shine
روشنایی خاکستری
illumniation aperture
روزنه روشنایی
ceiling light
روشنایی سقفی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
illuminating gas
گاز روشنایی
country life
زندگی روشنایی
constant luminance
روشنایی ثابت
illuminating system
سیستم روشنایی
illumination method
سبک روشنایی
illumination change
تعویض روشنایی
brightness signal
پیام روشنایی
illuminance
شدت روشنایی
indirect lighting
روشنایی غیرمستقیم
fluorescent light
روشنایی فلورسنت
continuous illumination
روشنایی مداوم
artifical light
روشنایی مصنوعی
asterism
روشنایی و نور
full beam spread
باندکامل روشنایی
incandescent lamp
لامپ روشنایی
decorative ligthing
روشنایی تزیینی
gaslight
روشنایی گاز
illuminator
وسیله روشنایی
illuminator
دستگاه روشنایی
illumination method
روش روشنایی
incandescence
روشنایی سیمابی
lux meter
روشنایی سنج
optics
علم روشنایی
luminous power
قوه روشنایی
luminous intensity
شدت روشنایی
candlelight
روشنایی شمع
luminous flux
فلوی روشنایی
luminous flux
شار روشنایی
luminous flux
شاره روشنایی
luminous efficiency
راندمان روشنایی
luminous efficiency
ضریب روشنایی
luminance decay
کم شدن روشنایی
flashes
روشنایی مختصر
phot
واحد روشنایی
sustained illumination
روشنایی پایدار
sustained illumination
روشنایی مداوم
street lighting
روشنایی خیابان
search light illumination
روشنایی با نورافکن
room lighting
روشنایی اطاق
photometer
روشنایی سنج
photology
دانش روشنایی
glare
روشنایی زننده
glared
روشنایی زننده
glares
روشنایی زننده
ray
روشنایی تشعشع
phosphorescence
روشنایی شب تابی
flash
روشنایی مختصر
flashed
روشنایی مختصر
luminance channel
کانال روشنایی
lighting effect
اثر روشنایی
illumination
شدت روشنایی
lighting engineering
مهندسی روشنایی
illuminations
شدت روشنایی
lighting plant
تاسیسات روشنایی
lighting outlet
خروجی روشنایی
lighting mains
خط روشنایی اصلی
lighting line
سیم روشنایی
lighting feeder
تهیه روشنایی
luminosity
بازده روشنایی
glimmering
روشنایی ضعیف
lighting battery
باتری روشنایی
glimmerings
روشنایی ضعیف
lighting engineering
تکنیک روشنایی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
lighting set
دستگاه روشنایی
lighting source
منبع روشنایی
glimmered
روشنایی ضعیف
glimmers
روشنایی ضعیف
lighting switch
کلید روشنایی
loom
هاله روشنایی
glimmer
روشنایی ضعیف
loomed
هاله روشنایی
lighting transformer
مبدل روشنایی
lighting unit
واحد روشنایی
ligting conditions
نسبتهای روشنایی
looms
هاله روشنایی
looming
هاله روشنایی
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
to i. light from anything
گذر کردن روشنایی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
lighting cable
کابل نور روشنایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com