Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
corrida
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
Other Matches
bullfighting
مسابقه گاوبازی
team roping
مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
bullfight
گاوبازی
buillfight
گاوبازی
bullfights
گاوبازی
bullring
صحنه یامیدان گاوبازی
bullrings
صحنه یامیدان گاوبازی
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
torero
گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
programmatic
برنامهای
tether
حدود
module
حدود
neiggourhood
حدود
delimits
حدود
ranges
حدود
tethers
حدود
delimit
حدود
delimiting
حدود
in the neighbourhood
در حدود
tethering
حدود
tethered
حدود
delimited
حدود
realm
حدود
confine
حدود
confining
حدود
precinct
حدود
precincts
حدود
scantling
حدود
vicinity
حدود
neighbourhood
حدود
neighborhoods
حدود
definitions
حدود
perambulation
حدود
limit
حدود
realms
حدود
compass
حدود
thereabouts
در آن حدود
ranged
حدود
range
حدود
neighbourhoods
حدود
scope
حدود
purview
حدود
about
در حدود
definition
حدود
modules
حدود
well-nigh
در حدود
well nigh
در حدود
about
<adv.>
حدود
ambit
حدود
roughly
<adv.>
حدود
program budget
بودجه برنامهای
multiprogrammed
چند برنامهای
planned economy
اقتصاد برنامهای
extracurricular
فوق برنامهای
planned economies
اقتصاد برنامهای
programmed instruction
اموزش برنامهای
yaw
تجاوز از حدود
purview of an occupation
حدود کاری
yawed
تجاوز از حدود
purview
حدود میدان
range
حدود محدوده
coastal frontier
حدود ساحلی
hereabout
دراین حدود
reached
وسعت حدود
verge
نزدیکی حدود
reach
وسعت حدود
graphic limits
حدود گرافیکی
gamut
حدود حیطه
thereabouts
در حدود آن وقت
frontiers
حدود و ثغور
probability limits
حدود احتمالی
demarcation
تعیین حدود
ranged
حدود وسعت
ranges
حدود وسعت
ranges
حدود محدوده
outed
خارج از حدود
ranged
حدود محدوده
range
حدود وسعت
within cry
در حدود صد ارس
reaches
وسعت حدود
out
خارج از حدود
reaching
وسعت حدود
confinement
تحدید حدود
in the neighborhood of
در حدود
[ریاضی]
whereabouts
درچه حدود
out-
خارج از حدود
with in ear shot
در حدود صدا رس
periphery
محیط حدود
class interval
حدود طبقه
class limits
حدود طبقه
limit of fire
حدود اتش
limit check
مقابله حدود
delimitation
تحدید حدود
lines
حدود رویه
line
حدود رویه
boundaries
حدود یکان
boundaries
حدود چیزی
boundary
حدود یکان
boundary
حدود چیزی
therabout
دران حدود
in round numbers 00
در حدود 001 عد د
vicinity
در حدود در اطراف
peripheries
محیط حدود
confidence limits
حدود اعتماد
coextensive
هم حدود وثغور
verges
نزدیکی حدود
limits of confidence
حدود اطمینان
thereabout
دران حدود
confidence limits
حدود اطمینان
delimitation
تعیین حدود
trimester
در حدود سه ماه
runs
ردپا حدود
run
ردپا حدود
languages
برنامهای که به عنوان مترجم
language
برنامهای که به عنوان مترجم
in line coding
کدگذاری درون برنامهای
domains
برنامهای که حق کپی ندارد
domain
برنامهای که حق کپی ندارد
multiprogramming
عملکرد چند برنامهای
uniprogramming system
سیستم عملکرد تک برنامهای
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
scope
میدان و برد و حدود
ultra vires
تجاوز از حدود اختیارات
whereabout
حدود تقریبی مکان
tolerance
حدود قابل تحمل
peg
تعیین حدود کردن
inbound
محصور در حدود معینی
delimiting
تعیین کردن حدود
delimited
تحدید حدود کردن
delimited
تعیین کردن حدود
delimit
تحدید حدود کردن
delimit
تعیین کردن حدود
orbits
دور حدود فعالیت
orbited
دور حدود فعالیت
orbit
دور حدود فعالیت
abound
تعیین حدود کردن
mark out a ground
تحدید حدود زمین
limitation clause
ماده تعیین حدود
limitation clause
عبارت تعیین حدود
format
حدود و مشخصات فرش
tolerances
حدود قابل تحمل
pegs
تعیین حدود کردن
delimiting
تحدید حدود کردن
delimits
تعیین کردن حدود
delimits
تحدید حدود کردن
demarcated
تعیین حدود کردن
spheres
مرتبه حدود فعالیت
thereabouts
در حدود آن میزان یا تعداد
demarcate
تعیین حدود کردن
compass
حدود وثغور حوزه
outre
خارج از حدود معمولی
sphere
مرتبه حدود فعالیت
demarcates
تعیین حدود کردن
demarcating
تعیین حدود کردن
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
corrupts
داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupting
داده یا برنامهای که خطا دارد
layers
برنامهای که تقاضای ارسال کند
corrupted
داده یا برنامهای که خطا دارد
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
corrupt
داده یا برنامهای که خطا دارد
macdraw
برنامهای ترسیمی که برای هنر
in line subroutine
زیر روال درون برنامهای
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
firmware
برنامهای که در حافظه فقط خواندنی
multiprogramming system
سیستم عملکرد چند برنامهای
digital darkroom
برنامهای برای بهبود تصویر
quarts
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quart
پیمانهای در حدود بیک لیتر
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
as far as in me lies
تا انجاکه در حدود توانایی من است
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
ultra vires
بیش از حدود اختیارات قانونی
ultra vires
خارج از حدود اختیارات قانونی
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
random number
برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com