English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
Other Matches
family planning تنظیم خانواده
dirty bit بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
welfare programs برنامههای رفاهی
utility programs برنامههای سودمند
interim plan برنامههای موقت
medical programs برنامههای پزشکی
comprehensive plans برنامههای جامع
national programs برنامههای ملی
system programs برنامههای سیستم
support programs برنامههای پشتیبانی
schedules of reinforcement برنامههای تقویت
reinforcement schedules برنامههای تقویت
control programs برنامههای کنترلی
social programs برنامههای اجتماعی
application programs برنامههای کاربردی
government broadcasting پخش برنامههای دولتی
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
conservation programs برنامههای حفافت منابع
tools مجموعه برنامههای کاربردی
norton utilities برنامههای کمکی نورتن
army program memorandum لایحه برنامههای ارتشی
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
telecourse دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
to baffle one's plots برنامههای کسی رابهم زدن
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
teleview به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gens خانواده
wife خانواده
families خانواده
ilk خانواده
family خانواده
menage خانواده
household خانواده
clans خانواده
clan خانواده
households خانواده
special سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
bridgeware برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
self- کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند
structure روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structuring روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
programmers برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmer برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
structures روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
reentrant code برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
sheikh رئیس خانواده
sheikhs رئیس خانواده
sheiks رئیس خانواده
circuit family خانواده مداری
matriarchs رئیسه خانواده
matriarch رئیسه خانواده
familial مربوط به خانواده
paterfamilias بزرگ خانواده
apiaceae خانواده چتریان
arachnida خانواده کارتنه
batrachia خانواده غوکان
nation خانواده طایفه
nations خانواده طایفه
actinide series خانواده اکتینیدها
royalty از خانواده سلطنتی
accipitres خانواده لاشخوران
royalties از خانواده سلطنتی
penates خدایان خانواده
patronymic family خانواده پدرنامی
patriarchate ریاست خانواده
citrus خانواده مرکبات
clannishness خانواده پرستی
culicidae خانواده پشه
ecomania بیزاری از خانواده
goodman بزرگ خانواده
extended family خانواده گسترده
family budget بودجه خانواده
gas family خانواده گاز
family expenditure هزینه خانواده
family law حقوق خانواده
paterfamilias سالار خانواده
font family خانواده فونت
family of computers خانواده کامپیوترها
family structure ساخت خانواده
culex خانواده پشه
home visit بازدید خانواده
crustaceous خانواده خرچنگ
clansman عضو خانواده
computer family خانواده کامپیوتر
mustelidea خانواده سمور
conjugal family خانواده زن و شوهری
motorola 000 family خانواده موتورولا
member of a family عضو خانواده
matronymic family خانواده مادرنامی
consanguine family خانواده هم خون
cruciferae خانواده چلیپاییان
lanthanide series خانواده لانتانیدها
crustacea خانواده خرچنگ
family therapy خانواده درمانی
patriarch رئیس خانواده
to maintain one's family خانواده خود را
strips موسس خانواده
sheik رئیس خانواده
zinnia خانواده گل اهاری
crustacean خانواده خرچنگ
nuclear families خانواده هستهای
nuclear family خانواده هستهای
subfamily خانواده فرعی
type font خانواده حروف
turnix خانواده بلدرچین
turnicidae خانواده بلدرچین
the girls دخترهای یک خانواده
patriarchs رئیس خانواده
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
crustaceans خانواده خرچنگ
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
broken homes خانواده گسیخته
broken home خانواده گسیخته
horseflesh خانواده اسب
family doctors پزشک خانواده
family doctor پزشک خانواده
home management software برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
diagnostic کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
course ware نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار
assets که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
forth زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
family men مرد خانواده - دوست
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
royalty اعضای خانواده سلطنتی
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
viverrine خانواده گربه زباد
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
family size تعداد افراد خانواده
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
family man مرد خانواده - دوست
royalties اعضای خانواده سلطنتی
family planning برنامه ریزی خانواده
cycas گیاه از خانواده سیکاس
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
salicaceous وابسته به خانواده بید
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
materfamilas مادر خانواده کدبانو
acarina خانواده کرم جرب
mangrove خانواده شاه پسند
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
mangroves خانواده شاه پسند
acalephe خانواده گزنه دریایی
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
cetaceous وابسته به خانواده بال
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package shows نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
cbl آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
globally حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com