Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
utility programs |
برنامههای سودمند |
|
|
Other Matches |
|
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
advantageaus |
سودمند |
constructive |
سودمند |
lucrative |
سودمند |
commodious |
سودمند |
good |
سودمند |
applicatory <adj.> |
سودمند |
expedient <adj.> |
سودمند |
gainful |
سودمند |
practical <adj.> |
سودمند |
benefitical |
سودمند |
salubrious |
سودمند |
serviceable <adj.> |
سودمند |
practicals |
سودمند |
handier |
سودمند |
handiest |
سودمند |
useful <adj.> |
سودمند |
advantageous <adj.> |
سودمند |
purposive <adj.> |
سودمند |
handy <adj.> |
سودمند |
beneficial <adj.> |
سودمند |
fit for use |
سودمند |
handy [useful] <adj.> |
سودمند |
functional <adj.> |
سودمند |
furthersome |
سودمند |
purposeful <adj.> |
سودمند |
purpose-built <adj.> |
سودمند |
appropriate [for an occasion] <adj.> |
سودمند |
convenient <adj.> |
سودمند |
proper <adj.> |
سودمند |
practicable <adj.> |
سودمند |
inefficacious |
نا سودمند |
suitable <adj.> |
سودمند |
valuable <adj.> |
سودمند |
instrumental |
سودمند |
helpful <adj.> |
سودمند |
fructuous |
سودمند |
utile [archaic] [useful] <adj.> |
سودمند |
utilitarian [useful] <adj.> |
سودمند |
utilitarianism |
سودمند گرایی |
utility |
برنامه سودمند |
utility routine |
روال سودمند |
useful work |
کار سودمند |
avail |
سودمند بودن |
conducive |
سودمند مساعد |
subservient |
مادون سودمند |
instrumental input |
داده سودمند |
to be of avail |
سودمند بودن |
good |
سودمند مفید |
practical |
کارکن سودمند |
advantage |
سودمند بودن |
perficient |
سودمند بدردخورنده |
utility program |
برنامه سودمند |
practicals |
کارکن سودمند |
benefactress |
زن نیوکار سودمند |
e. use ful |
بسیار سودمند |
salutary |
سلامت بخش سودمند |
hepatic |
سودمند برای جگر |
to come in useful |
سودمند واقع شدن |
it did not profit me |
مرا سودمند نبود |
wholesore |
گوارا سالم سودمند |
ana |
منتخبات اطلاعات سودمند |
available |
قابل استفاده سودمند |
it is of interest to me |
برای من سودمند است |
publicly useful |
سودمند برای عموم |
pf public utility |
سودمند برای همه |
multocular |
مختصر و مفید کوتاه و سودمند |
bestead |
سودمند واقع شدن بدردخوردن |
to exercise is use ful |
ورزش کردن سودمند است |
utilitarian |
معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا |
to stand any one in good stead |
بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن |
nothing serves to but apology |
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست |
the source |
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین |
interim plan |
برنامههای موقت |
medical programs |
برنامههای پزشکی |
system programs |
برنامههای سیستم |
support programs |
برنامههای پشتیبانی |
control programs |
برنامههای کنترلی |
comprehensive plans |
برنامههای جامع |
application programs |
برنامههای کاربردی |
reinforcement schedules |
برنامههای تقویت |
schedules of reinforcement |
برنامههای تقویت |
social programs |
برنامههای اجتماعی |
welfare programs |
برنامههای رفاهی |
national programs |
برنامههای ملی |
army program memorandum |
لایحه برنامههای ارتشی |
data management programs |
برنامههای مدیریت داده ها |
tools |
مجموعه برنامههای کاربردی |
government broadcasting |
پخش برنامههای دولتی |
conservation programs |
برنامههای حفافت منابع |
family planning programs |
برنامههای تنظیم خانواده |
norton utilities |
برنامههای کمکی نورتن |
army program memorandum |
لایحه برنامههای نیروی زمینی |
telecourse |
دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی |
teleview |
به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن |
to baffle one's plots |
برنامههای کسی رابهم زدن |
reentrant code |
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین |
special |
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود |
bridgeware |
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها |
programmer |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
structuring |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
programmers |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
self- |
کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند |
structures |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
structure |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
diagnostic |
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند. |
forth |
زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی |
assets |
که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند |
air time |
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن |
course ware |
نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار |
home management software |
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی |
modularization |
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد |
packages |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
package shows |
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی |
cbl |
آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر |
packaged |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
globally |
حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز |
package |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
global |
حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز |
generals |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
home grown software |
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری |
general |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
binary file |
فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی |
linkages |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
linking |
ترکیب برنامههای کوچک با هم تا نتوانند به عنوان یک واحد اجرا شوند |
batches |
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند |
linkage |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
authoring |
زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی |
edited |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
edit |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
batch |
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند |
dirty bit |
بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است . |
NetBIOS |
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد. |
microcontroller |
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص |
rogue indicator |
کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل |
cobol |
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود |
packages |
مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند. |
lotuses |
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است |
lotus |
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است |
users |
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود |
link |
تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد |
colours |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
colour |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
user |
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود |
packaged |
مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند. |
master |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
package |
مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند. |
privilege |
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد |
predicates |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
predicated |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
predicate |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
chaining |
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند |
network data management system |
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده |
what is |
فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند |
mastered |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
predicating |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
masters |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
UDP |
پروتکلی که بخشی از Tcp/Ip است و در مدیریت شبکه به کار می رود و در برنامههای SNMP |
multimedia |
کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا |
suite of programs |
1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص |
loader |
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد. |
notron utilities |
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است |
interchange file format |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد |
foreground processing |
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند |
DLL |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند |
generators |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
generator |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
medium |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
CLUT |
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر |
home |
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش |
homes |
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش |
mediums |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
file level model |
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه |
viruses |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
algol |
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی |
virus |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
child process |
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند |
child program |
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند |
netware |
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند |
editors |
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود |
finder |
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse |
declarative language |
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را |
editor |
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود |
ScriptX |
ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا |
network computer |
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است |
multimedia |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
data interchange format |
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد |
p system |
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
BCC |
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند |
sportscaster |
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی |
sportscast |
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی |
sportscasters |
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی |
sportscasts |
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی |
standards |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
standard |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
array |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود |
vim |
مجموعه استانداردهای Apple, Novell , Borland ,IBM که حاوی روش ارسال پیام های پست الکترونیکی بین برنامههای کاربردی است |
graphics |
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی |