English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
Other Matches
featured مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
features مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
feature مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featuring مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
gymnastical ورزشی
agonistic ورزشی
sporty ورزشی
sports medicine طب ورزشی
athletic ورزشی
gymnasiums مجموعه ورزشی
jerseys پیراهن ورزشی
jersey پیراهن ورزشی
hot-air balloons بالن ورزشی
game مسابقههای ورزشی
hot-air balloon بالن ورزشی
hot air balloon بالن ورزشی
calendars تقویم ورزشی
sports facility تاسیسات ورزشی
indian club میل ورزشی
athletic trainer پزشکیار ورزشی
color تفسیر ورزشی
gymnasium مجموعه ورزشی
coliseum استادیوم ورزشی
club sport باشگاه ورزشی
physical exercise تمرین ورزشی
calendar تقویم ورزشی
sport skill مهارت ورزشی
wheels اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheel اتحادیه ورزشی
sweetsuit عرقگیر ورزشی
aerostat بالون ورزشی
dumbbells اسباب ورزشی
dumbbell اسباب ورزشی
sweets عرقگیر ورزشی
sportswriter وقایع نگار ورزشی
host تهیه تسهیلات ورزشی
ballets رقص ورزشی و هنری
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
ballet رقص ورزشی و هنری
hosts تهیه تسهیلات ورزشی
athletic training room اطاق پزشکی- ورزشی
launches قایق ورزشی و صیادی
launched قایق ورزشی و صیادی
launch قایق ورزشی و صیادی
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
launching قایق ورزشی و صیادی
hosted تهیه تسهیلات ورزشی
hosting تهیه تسهیلات ورزشی
leagues هم پیمان شدن گروه ورزشی
cleat میخ ته کفشهای ورزشی گوه
coached رهبری عملیات ورزشی را کردن
coaches رهبری عملیات ورزشی را کردن
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
coach رهبری عملیات ورزشی را کردن
sportive سرگرم تفریح وورزش ورزشی
league هم پیمان شدن گروه ورزشی
sport shirt پیراهن یقه باز ورزشی
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
to show somebody up [in a competition] کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
to show somebody up [in a competition] از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
spikes یک جفت کفش ورزشی میخ دار
pythiad دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
jayvee عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
blazer نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazers نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
programmer برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmers برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
forth زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
authoring زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
cobol زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
masters رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
mastered رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
suite of programs 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
DLL در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
algol زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
child process تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
child program تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
declarative language زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
graphics تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
Borland شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
remotest روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
speaker گوینده
informant گوینده
narrator گوینده
teller گوینده
narrators گوینده
informants گوینده
colloquist گوینده
sayer گوینده
tellers گوینده
speakers گوینده
announcer گوینده
broadcaster گوینده
announcers گوینده
broadcasters گوینده
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
narrators گوینده داستان
caller گوینده با بلندگو
fatidioal گوینده قضاوقدر
fatidio گوینده قضاوقدر
callers گوینده با بلندگو
congratulator تبریک گوینده
narrator گوینده داستان
yea-sayer گوینده [رای] مثبت
nosayer گوینده [رای] منفی
newsmen خبرنگار گوینده اخبار
newsman خبرنگار گوینده اخبار
naysayer گوینده [رای] منفی
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
enumerator یکایک گوینده صورت دهنده
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
to cough down a speaker باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
fast talker <idiom> گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
receiving set رادیو
wirelesses رادیو
wireless رادیو
radios رادیو
radioing رادیو
broadcasting رادیو
radioed رادیو
radio رادیو
neutralizing tool رادیو
a radio رادیو
aligning tool رادیو
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
radiography عکسبرداری رادیو
radio frequency choke چوک رادیو
schematic diagram نقشه رادیو
radio telescopes رادیو تلسکوپ
battery receiver رادیو باتری
radioactivity رادیو اکتیویته
radio engineering مهندسی رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio button دکمه رادیو
radio set دستگاه رادیو
radioactive رادیو اکتیو
radio star اختر رادیو
radio tube لامپ رادیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
radiometer رادیو متر
radiotrician تکنیسین رادیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radio relay رادیو رله
receptacles ژاک رادیو
receptacle ژاک رادیو
air cell a battery باتری رادیو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com