English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
English Persian
one-night stand برنامهی یک باره
one-night stands برنامهی یک باره
Other Matches
spin-offs برنامهی اشتقاقی
re-running برنامهی تکراری
spin-off برنامهی اشتقاقی
re-runs برنامهی تکراری
re-run برنامهی تکراری
re-ran برنامهی تکراری
quizmasters گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
quizmaster گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
in regard to در باره
ter سه باره
rampire باره
rampart باره
one-off یک باره
one-offs یک باره
lake rampart اب باره
in relation to در باره
herein در این باره
to sputter [about] تف پراندن [در باره ]
tartar باره دندان
regards باره نسبت
here در این باره
regarded باره نسبت
regards بابت باره
regarded بابت باره
Impressionism در باره ادراک
regard باره نسبت
on بالای در باره
regard بابت باره
tartars باره دندان
you do me injustice در باره من بی عدالتی می کنید
with relation to نسبت به راجع به در باره
It deals with ... موضوع در باره ... است.
to speak [about] صحبت کردن [در باره]
reapparition فهور دوم باره
tartarous دارای باره دندان
rearrngement ترتیب دوم باره
countermark انگ دوم باره
re order سفارش دوم باره
aftercrop حاصل دوم باره
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
disclosure عمل بیان در باره چیزی
disclosures عمل بیان در باره چیزی
information [on] about somebody] [something] معلومات [در باره کسی یا چیزی]
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
to contemplate about/on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to ruminate on something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to sputter [about] با خشم سخن گفتن [در باره ]
information [on] about somebody] [something] آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] خبر [در باره کسی یا چیزی]
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
prejudicate بی رسیدگی رای دادن در باره
with regard to نسبت به در باره راجع به در خصوص
what do you think of him? عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
to theorise [about something] [British E] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to theorize [about something] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to talk shop در باره کار صحبت کردن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] سخن گفتن در باره چیزی
deuterogamy عروسی دوم باره تجدیدفراش
for the rest اما در باره باقی مطالب
he is an a. on that سخن او دراین باره است
i assured him of that به او در این باره اطمینان دادم
multipoint اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
to make of something در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
What do you make of this [it] ? نظر شما در باره این چه است؟
to theorize [about something] استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to theorise [about something] [British E] استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to sputter [about] تند ومغشوش سخن گفتن [در باره ]
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] اظهار نظر دادن در باره چیزی
to pry into a person affairs فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to have a different view of [ opinion about] something در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to do one right عدالت در باره کسی بجا اوردن
vallum بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to consult with somebody about something با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
argument بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments بحث در باره چیزی بدون توافق
argue بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that. من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
There is nothing I can do about it. از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
argued بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
I'll speak at length on this subject. دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
to get an overview [of something] دید کلی [در باره چیزی] دست یافتن
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
arguing بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
Allow me to chew it over in my mind . اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
genetics شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
On the recent developments he had nothing to say. در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
urological رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
geostrategy شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urologic رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
glaciology علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
to ask somebody to say a few words خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
necrologist متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
to get annoyed [at] آزرده شدن [عصبانی شدن] [در باره]
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com