Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English
Persian
investment plan
برنامه سرمایه گذاری
Search result with all words
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
planned investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
Other Matches
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
finance
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاری
investment
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
invest
سرمایه گذاری
invests
سرمایه گذاری
financing
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
investments
سرمایه گذاری
propensity to invest
گرایش به سرمایه گذاری
joint adventure
سرمایه گذاری مشترک
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
investment banks
بانکهای سرمایه گذاری
foreign investment
سرمایه گذاری خارجی
overinvestment
سرمایه گذاری بیش از حد
opportunity to invest
فرصت سرمایه گذاری
rate of investment
نرخ سرمایه گذاری
reinvestment
سرمایه گذاری مجدد
autonomous investment
سرمایه گذاری مستقل
replacement investment
سرمایه گذاری جانشینی
over investment
سرمایه گذاری بیش از حد
yield of invested capital
بازده سرمایه گذاری
share holding
سرمایه گذاری در سهام
investment cost
هزینه سرمایه گذاری
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
invests
سرمایه گذاری کردن
national investment
سرمایه گذاری ملی
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
investment function
تابع سرمایه گذاری
capital investment
سرمایه گذاری ثابت
funded
سرمایه گذاری کردن
actual investment
سرمایه گذاری واقعی
real investment
سرمایه گذاری واقعی
investment opportunities
امکانات سرمایه گذاری
invest
سرمایه گذاری کردن
fund
سرمایه گذاری کردن
deposits
سرمایه گذاری کردن
deposit
سرمایه گذاری کردن
invested
سرمایه گذاری کردن
investing
سرمایه گذاری کردن
malinvestment
سرمایه گذاری نامناسب
induced investment
سرمایه گذاری القائی
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
net investment
سرمایه گذاری خالص
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
financial investment
سرمایه گذاری مالی
social investment
سرمایه گذاری اجتماعی
capital outlay
ارزش سرمایه گذاری
investment mulliplier
ضریب سرمایه گذاری
investment institutions
موسسات سرمایه گذاری
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
investiture
سرمایه گذاری دادن امتیاز
recapitalize
سرمایه گذاری مجدد کردن
investitures
سرمایه گذاری دادن امتیاز
margin efficiency of investment
بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment
کارائی نهائی سرمایه گذاری
investment in human capital
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
marginal propensity to invest
میل نهائی به سرمایه گذاری
investment multiplier
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
holding company
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
marginal return of investment
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
deeping of capital
پایه گذاری اساسی سرمایه
useful life of an investment
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
investments
مبلغ سرمایه گذاری شده
net foreign investment
خالص سرمایه گذاری خارجی
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
international investment
سرمایه گذاری بین المللی
investment
مبلغ سرمایه گذاری شده
holding company
شرکت سرمایه گذاری درسهام
intended investment
سرمایه گذاری مورد انتظار
overcapitalize
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
outlay
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
capitalized value
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
don't put all your eggs in one basket
<idiom>
[تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
marginal efficiency of investment schedu
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
To put money into somethings.
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
investment
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investments
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
induced investment
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
plow back
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
acceleration principle
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com