Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
capital program |
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه |
|
|
Other Matches |
|
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
investment plan |
برنامه سرمایه گذاری |
planned investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده |
residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
supply price of capital |
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری |
cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
liquidity trap |
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند |
disinvestment |
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری |
multiplier principle |
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد |
acceleration principle |
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
compiler |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
finances |
سرمایه گذاری |
investments |
سرمایه گذاری |
financing |
سرمایه گذاری |
investment |
سرمایه گذاری |
finance |
سرمایه گذاری |
financed |
سرمایه گذاری |
capitalization |
سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاری |
enterprise |
سرمایه گذاری |
invest |
سرمایه گذاری |
enterprises |
سرمایه گذاری |
invests |
سرمایه گذاری |
invested |
سرمایه گذاری |
generating |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generates |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generate |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generated |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
national investment |
سرمایه گذاری ملی |
yield of invested capital |
بازده سرمایه گذاری |
gross investment |
سرمایه گذاری ناخالص |
propensity to invest |
گرایش به سرمایه گذاری |
financial investment |
سرمایه گذاری مالی |
actual investment |
سرمایه گذاری واقعی |
induced investment |
سرمایه گذاری القائی |
rate of investment |
نرخ سرمایه گذاری |
foreign investment |
سرمایه گذاری خارجی |
industrial investment |
سرمایه گذاری صنعتی |
net investment |
سرمایه گذاری خالص |
real investment |
سرمایه گذاری واقعی |
joint venture |
سرمایه گذاری مشترک |
capital investment |
سرمایه گذاری ثابت |
fixed investment |
سرمایه گذاری ثابت |
malinvestment |
سرمایه گذاری نامناسب |
opportunity to invest |
فرصت سرمایه گذاری |
social investment |
سرمایه گذاری اجتماعی |
investment mulliplier |
ضریب سرمایه گذاری |
primary investment |
سرمایه گذاری اولیه |
capital output ratio |
ضریب سرمایه گذاری |
investment opportunities |
امکانات سرمایه گذاری |
investment cost |
هزینه سرمایه گذاری |
funded |
سرمایه گذاری کردن |
investment function |
تابع سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاری کردن |
share holding |
سرمایه گذاری در سهام |
invest |
سرمایه گذاری کردن |
investment banks |
بانکهای سرمایه گذاری |
fund |
سرمایه گذاری کردن |
invested |
سرمایه گذاری کردن |
over investment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
invests |
سرمایه گذاری کردن |
reinvestment |
سرمایه گذاری مجدد |
capital outlay |
ارزش سرمایه گذاری |
investment institutions |
موسسات سرمایه گذاری |
overinvestment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
joint adventure |
سرمایه گذاری مشترک |
deposit |
سرمایه گذاری کردن |
deposits |
سرمایه گذاری کردن |
autonomous investment |
سرمایه گذاری مستقل |
replacement investment |
سرمایه گذاری جانشینی |
over capitalised |
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن |
capital stock |
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود |
deeping of capital |
پایه گذاری اساسی سرمایه |
recapitalize |
سرمایه گذاری مجدد کردن |
holding company |
شرکت سرمایه گذاری درسهام |
holding company |
شرکت در سرمایه گذاری درسهام |
net foreign investment |
خالص سرمایه گذاری خارجی |
useful life of an investment |
عمر مفیع یک سرمایه گذاری |
investiture |
سرمایه گذاری دادن امتیاز |
international investment |
سرمایه گذاری بین المللی |
marginal return of investment |
بازدهی نهائی سرمایه گذاری |
marginal propensity to invest |
میل نهائی به سرمایه گذاری |
investment in human capital |
سرمایه گذاری در نیروی انسانی |
marginal efficiency of investment |
کارائی نهائی سرمایه گذاری |
margin efficiency of investment |
بازده نهایی سرمایه گذاری |
net fixed investment |
سرمایه گذاری ثابت خالص |
investitures |
سرمایه گذاری دادن امتیاز |
investment multiplier |
ضریب فزاینده سرمایه گذاری |
investment |
مبلغ سرمایه گذاری شده |
investments |
مبلغ سرمایه گذاری شده |
overcapitalize |
بیش از حد سرمایه گذاری کردن |
intended investment |
سرمایه گذاری مورد انتظار |
capital intensive technique |
فن تولید سرمایه بر |
capital consumption allowance |
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
marginal efficiency of investment schedu |
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری |
don't put all your eggs in one basket <idiom> |
[تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن] |
capitalized value |
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال |
outlay |
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج |
ratio of capital to output |
نسبت سرمایه به تولید |
capital output ratio |
نسبت سرمایه به تولید |
capital saving technique |
فن تولید سرمایه اندوز |
investment |
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری |
investments |
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری |
To put money into somethings. |
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن ) |
marginal capital output ratio |
نسبت نهائی سرمایه بر تولید |
value of marginal product of capital |
ارزش تولید نهائی سرمایه |
capitalization |
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه |
induced investment |
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد |
synthetic address |
محل استفاده شده در برنامه که توسط دستورات درون برنامه تولید شده است |
plow back |
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن |
machines |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machine |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machined |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
financiers |
سرمایه دار سرمایه گذار |
financier |
سرمایه دار سرمایه گذار |
capital gain |
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته |
capitalism |
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری |
crowding out effect |
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
pooled |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pools |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pool |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
intensive cultivation |
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود |
submarginal land |
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند |
conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
joint venture |
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
collapse capitalism |
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری |
marginal utility of capital |
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه |
registered capital |
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
marxist economics |
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
production programme |
برنامه تولید |
production program |
برنامه تولید |
production planning |
برنامه ریزی تولید |
develop |
برنامه ریزی و تولید |
develops |
برنامه ریزی و تولید |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
production resource planning |
برنامه ریزی منابع تولید |
production planning and control |
برنامه ریزی و کنترل تولید |
capital intensive goods |
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
development |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
developments |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
compilation |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
compilations |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
functional |
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند |
primitive |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
sort generator |
برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند |
design |
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید |
designs |
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید |
generation |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
generations |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
generates |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
generated |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
generate |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
generating |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
objected |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
objects |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
objecting |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
object |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
direct objects |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
indirect objects |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
iterative routine |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
sequential |
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند |
businesses |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
scheduled wave |
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه |
parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
goto |
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
business |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
source computer |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
iterate |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
supervisory |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |