Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
employment schedule
برنامه ماموریت ناو
Other Matches
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborting
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
errand
ماموریت
commission
:ماموریت
commissioning
:ماموریت
apostleship
ماموریت
commissions
:ماموریت
errands
ماموریت
duty
ماموریت
task
ماموریت
tasks
ماموریت
missions
ماموریت
mission
ماموریت
assignment
ماموریت
assignments
ماموریت
functioned
ماموریت عمل
staff duty
ماموریت ستادی
functions
ماموریت عمل
function
ماموریت عمل
commission
ماموریت دادن
agentship
ماموریت پیشکاری
air mission
ماموریت هوایی
combat duty
ماموریت رزمی
station
محل ماموریت
political mission
ماموریت سیاسی
appointment quota
سهمیه ماموریت
implied task
ماموریت استنتاجی
implied mission
ماموریت استنتاجی
agencies
گماشتگی ماموریت
permanent oppointment
ماموریت دایمی
mission
وابسته به ماموریت
end of mission
ماموریت تمام
stations
محل ماموریت
reinforcing
ماموریت تقویتی
stationed
محل ماموریت
commissioned
ماموریت دار
sea duty
ماموریت دریایی
field duty
ماموریت رزمی
fire mission
ماموریت اتش
activities
ماموریت عمل
activity
ماموریت عمل
fire task
ماموریت اتش
specified mission
ماموریت تصریحی
missions
وابسته به ماموریت
temporary duty
ماموریت موقت
toured
سیاحت ماموریت
commissioning
ماموریت دادن
touring
سیاحت ماموریت
tours
سیاحت ماموریت
abort
انصراف از ماموریت
mission type
حاوی ماموریت
commissions
ارتکاب ماموریت
mission time
مدت ماموریت
commissioning
ماموریت امریه
commissioning
ارتکاب ماموریت
mission objectives
هدفهای ماموریت
tour
سیاحت ماموریت
commissions
ماموریت امریه
agency
گماشتگی ماموریت
primary mission
ماموریت اصلی
commissions
ماموریت دادن
mission type
متضمن ماموریت
commission
ماموریت امریه
commission
ارتکاب ماموریت
task unit
یگان ماموریت
general support
ماموریت عمل کلی
short tour
ماموریت کوتاه مدت
immediate mission
ماموریت فوری هوایی
perdue
ماموریت مخاطره امیز
perdu
ماموریت مخاطره امیز
confidential
دارای ماموریت محرمانه
postings
تعیین محل ماموریت
post
محل ماموریت موضع
posts
محل ماموریت موضع
posting
تعیین محل ماموریت
task group
گروه ماموریت زمینی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
posted
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
change of station
تغییر محل ماموریت
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
mission
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
sectors
منطقه ماموریت قطاع اتش
assignments
ماموریت دادن انتقال افهار
sector
منطقه ماموریت قطاع اتش
missions
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
commission
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
abort
عدم موفقیت درانجام ماموریت
commissions
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
air defense sector
منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission essential
ضروری برای انجام ماموریت
commissioning
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
specified tasks
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
general support reinforcing
ماموریت عمل کلی تقویتی
party
گروه مخصوص انجام یک ماموریت
mission essential
حیاتی از نظر انجام ماموریت
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
task fleet
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
joint task force
نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
diverted
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
macro
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
identification
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
sections
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
intermittent error
خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com