Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (14 milliseconds)
English
Persian
mace utilities
برنامه کمکی میس
Search result with all words
comment
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commenting
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
find
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
finds
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
version
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
backup utility
برنامه کمکی پشتیبان
document comparison utility
برنامه کمکی مقایسه مدارک
downloading utility
برنامه کمکی استقرار
f key
برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
file compression utility
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
file conversion utility
برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
font da/mover
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
outline utility
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
table utility
برنامه کمکی جدولی
undelete utility
برنامه کمکی احیاء
utilitu program
برنامه کمکی
Other Matches
auxiliary storage
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
auxiliary machinery
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
ancillary
کمکی
auxiliaries
کمکی
auxiliary
کمکی
supplementary
کمکی
secondary
کمکی
subsidiaries
کمکی
subsidiary
کمکی
auxiliaries
امدادی کمکی
auxiliary rotor
رتور کمکی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
auxiliary
امدادی کمکی
relieving tackle
تاکل کمکی
auxiliary operatich
عمل کمکی
boostes transformer
ترانسفورماتور کمکی
booster pump
پمپ کمکی
booster magneto
دینام کمکی
auxiliary target
هدف کمکی
auxiliary operation
عمل کمکی
prony motor
موتور کمکی
auxiliary storage
انبار کمکی
auxiliary storage
انباره کمکی
auxiliary view
نمای کمکی
by pass valve
شیر کمکی
user interface
میانجی کمکی
relieving arch
طاق کمکی
coprocessor
پردازنده کمکی
auxiliary forces
قوای کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
commutating pole
قطب کمکی
communicating pole
قطب کمکی
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary target
نقطه کمکی
remedial measure
اندازه کمکی
sabot
خرج کمکی
auxiliary charger
شارژکننده کمکی
auxiliary base line
باز کمکی
interpole
قطب کمکی
intermediate grid
شبکه کمکی
auxiliary electrode
الکترود کمکی
accessory
لوازم کمکی
split pole motor
موتور کمکی
artificial aids
وسایل کمکی
artificial antenna
انتن کمکی
auxiliary ego
خود کمکی
reserve accumulator
انباره کمکی
operating supplies
مواد کمکی
auxiliary equipment
وسائل کمکی
accommodator
کارگر کمکی
auxiliary equipment
وسایل کمکی
boostes pump
پمپ کمکی
slack variable
متغیر کمکی
back up frequency
فرکانس کمکی
dummy antenna
انتن کمکی
interpoles
قطبهای کمکی
norton utilities
برنامههای کمکی نورتن
astrocyteo
نوعی یاخته کمکی
interpole motor
موتور با قطب کمکی
afforce
نیروی کمکی فرستادن به
aid
کمک وسایل کمکی
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
accessory cells
یاخته های کمکی
lee helm
سکان کمکی ناو
layshaft
محور دندانه کمکی
kedge anchor
لنگر کمکی ناو
back end processor
پردازنده کمکی تک منظوره
aiding
کمک وسایل کمکی
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
igniter pad
کیسه خرج کمکی
I can't help it.
<idiom>
من نمیتونم کمکی کنم.
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
sabot
خرج موشکی کمکی
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
pitman
عضو گروه کمکی
will
فعل کمکی "خواهم "
willed
فعل کمکی "خواهم "
wills
فعل کمکی "خواهم "
guiding
عضلات کمکی مجاور
visual aids
ابزارهای کمکی دیداری
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
aided
کمک وسایل کمکی
commutating pole converter
تبدیل گر قطب کمکی
I'm glad I could help.
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
ingot feeder head
مخزن کمکی تغذیه شمش
audiovisual aids
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
communicating pole winding
سیم پیچی قطب کمکی
boot
پوشش کمکی روی سم اسب
build-up
نیروی کمکی تقویت نیروها
I'm really not responsible for it.
<idiom>
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
build up
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-ups
نیروی کمکی تقویت نیروها
frapping lines
طناب تعادل کمکی ناو
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
bowsight
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied.
<idiom>
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
intermittent error
خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
macro
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
hooks
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
segments
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segment
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
identification
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
transferring
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
help
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
helped
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
sections
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
helps
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
section
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
transfers
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
annotation
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
modes
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
annotations
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
generated
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com