English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hoong seung برنده هوگو قرمز تکواندو
Other Matches
chung seung برنده هوگوابی تکواندو
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
taekwondo تکواندو
saboum مربی تکواندو
gasoem گاسوم تکواندو
tou book لباس تکواندو
joomeok مشت تکواندو
deung joomeok پس مشت تکواندو
tea کمربند تکواندو
kuang jang neim سرمربی تکواندو
teas کمربند تکواندو
taekwondo yooksa تاریخچه تکواندو
chung shin اصول تکواندو
taekwondo nore سرود تکواندو
kuk kiwo مرکز تکواندو
kyorougei مبارزه تکواندو
shihapjung تشک تکواندو
gei تکنیک تکواندو
geong gegak حمله تکواندو
geong geuk حمله تکواندو
hayei شلوار تکواندو
jooshim داور کنار تکواندو
dojang سالن تمرین تکواندو
k o ضربه فنی تکواندو
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
deashim داور وسط تکواندو
dan shimsa pyon دان سیمساپیو تکواندو
chung shin sooyak فرهنگ اخلاقی تکواندو
ap joomok پیش مشت تکواندو
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
chi jireugi ضربه بالارونده تکواندو
chagi ضربه پای تکواندو
pakat palmok بیرون ساعد تکواندو
moon doung makki نوعی دفاع تکواندو
diguot jajirogi ضربه مشت تکواندو
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
ap seogi راه رفتن عادی تکواندو
chigi ضربه پرتابی دست تکواندو
withdrawal کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawals کناره گیری از مسابقه تکواندو
doobal dang sang ضربه پرشی دوگانه تکواندو
dan gup jeado سیستم درجه بندی تکواندو
heichio makki بازکردن دفاع ضربدری هشیوماگی تکواندو
geong gyuk نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
gup shimsa pyon فرم ازمون درجه تکواندو گاپ سیمساپیو
tae guk در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
winner برنده
deferent برنده
heuristic پی برنده
conductive برنده
portative برنده
mutilator برنده
winnings برنده
scissile برنده
discoverers پی برنده
cutter برنده
winners برنده
winning برنده
discoverer پی برنده
cutters برنده
foretooth برنده
cutting برنده
incisive برنده
incisory برنده
high proof برنده
trenchant برنده
incisor tooth برنده
vehicle برنده
vehicles برنده
victors برنده مسابقه
victor برنده مسابقه
booster بالا برنده
boosters بالا برنده
achiever از پیش برنده
annihilator از بین برنده
resolutive تحلیل برنده
outpoint برنده با امتیاز
gestatorial برنده پاپ
gonfalonier برنده پرچم
persi برنده سر دیو
perseus برنده سر دیو
raider یورش برنده
prizer برنده جایزه
prizewinner برنده جایزه
raiders یورش برنده
promotor پیش برنده
propulsive جلو برنده
propelling پیش برنده
impeller پیش برنده
impellor پیش برنده
users بکار برنده
user بکار برنده
winner برنده بازی
incisively بطور برنده
highest bidder برنده مزایده
uplifter بالا برنده
edged tool الت برنده
deferent بیرون برنده
cutting head نوک برنده
edge tool الت برنده
decisions برنده با امتیاز
lacerative برنده یا درنده
decision برنده با امتیاز
winning position پوزیسیون برنده
winning move حرکت برنده
contenders برنده احتمالی
contender برنده احتمالی
winner of a match برنده مسابقه
dissolvent حل کننده برنده
utilizer بکار برنده
medallists برنده مدال
medallist برنده مدال
promoters پیش برنده
promoter پیش برنده
winners برنده بازی
shoo-in <idiom> برنده مطلق
heiress ارث برنده زن
medalist برنده مدال
heiresses ارث برنده زن
wearing تحلیل برنده
matrolinous بارث برنده
dark horse برنده غیرمترقبه
uptake بالا برنده
dark horses برنده غیرمترقبه
medalists برنده مدال
benefitical منتفع فایده برنده
limivorous فرو برنده گل ولای
cutler فروشنده الات برنده
nonwinner هرگز برنده نشده
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
bearing capacity قدرت برنده باربرد
backsword شمشیر یک لبهء برنده
painstaking ساعی رنج برنده
painstakingly ساعی رنج برنده
emulous رشک برنده طالب
file cutter قسمت برنده سوهان
emasculatory برنده نیروی مردی
emasculative برنده نیروی مردی
benefic فایده برنده نیکوکار
jackpot برنده تمام پولها
raise the hand بالابردن دست برنده
walk all over someone <idiom> براحتی برنده شدن
decision برنده کشتی با امتیاز
won ending اخر بازی برنده
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
liquidators برچیننده از بین برنده
liquidator برچیننده از بین برنده
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
carry the day <idiom> برنده یا موفق شدن
winterer بسر برنده زمستان
jackpots برنده تمام پولها
decisions برنده کشتی با امتیاز
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
hellward سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
to ease to a victory به سادگی برنده شدن [ورزش]
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
to scramble a victory بزحمت برنده [پیروز] شدن
cutting angle سطح برنده تیغه برش
gulfs هر چیز بلعنده وفرو برنده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
sharp tongued بکار برنده سخنان زننده
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
gulf هر چیز بلعنده وفرو برنده
scissors چیز برنده قطع کننده
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
dye-remover از بین برنده رنگ [سفید کننده]
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
waltz off with <idiom> فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
procrustean بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliants مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
ingestive بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
head طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
compound helicopter هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
free-for-alls اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
erythrean قرمز
vermeil قرمز
laky a قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com