English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
gonfalonier برنده پرچم
Other Matches
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
heuristic پی برنده
winners برنده
incisor tooth برنده
portative برنده
incisory برنده
incisive برنده
discoverers پی برنده
mutilator برنده
winner برنده
high proof برنده
vehicle برنده
vehicles برنده
scissile برنده
trenchant برنده
cutter برنده
cutters برنده
discoverer پی برنده
winning برنده
winnings برنده
conductive برنده
deferent برنده
foretooth برنده
cutting برنده
annihilator از بین برنده
deferent بیرون برنده
edge tool الت برنده
cutting head نوک برنده
dissolvent حل کننده برنده
achiever از پیش برنده
boosters بالا برنده
booster بالا برنده
victors برنده مسابقه
medallists برنده مدال
victor برنده مسابقه
dark horses برنده غیرمترقبه
dark horse برنده غیرمترقبه
heiresses ارث برنده زن
heiress ارث برنده زن
decisions برنده با امتیاز
medallist برنده مدال
medalists برنده مدال
user بکار برنده
winners برنده بازی
winner برنده بازی
contenders برنده احتمالی
propelling پیش برنده
raiders یورش برنده
raider یورش برنده
users بکار برنده
decision برنده با امتیاز
edged tool الت برنده
gestatorial برنده پاپ
lacerative برنده یا درنده
wearing تحلیل برنده
matrolinous بارث برنده
medalist برنده مدال
contender برنده احتمالی
outpoint برنده با امتیاز
persi برنده سر دیو
winning position پوزیسیون برنده
prizer برنده جایزه
prizewinner برنده جایزه
promotor پیش برنده
propulsive جلو برنده
winning move حرکت برنده
resolutive تحلیل برنده
winner of a match برنده مسابقه
uplifter بالا برنده
incisively بطور برنده
impellor پیش برنده
promoters پیش برنده
promoter پیش برنده
uptake بالا برنده
perseus برنده سر دیو
utilizer بکار برنده
impeller پیش برنده
highest bidder برنده مزایده
shoo-in <idiom> برنده مطلق
jackpots برنده تمام پولها
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
carry the day <idiom> برنده یا موفق شدن
won ending اخر بازی برنده
decision برنده کشتی با امتیاز
winterer بسر برنده زمستان
decisions برنده کشتی با امتیاز
walk all over someone <idiom> براحتی برنده شدن
jackpot برنده تمام پولها
liquidator برچیننده از بین برنده
emulous رشک برنده طالب
cutler فروشنده الات برنده
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
chung seung برنده هوگوابی تکواندو
benefitical منتفع فایده برنده
benefic فایده برنده نیکوکار
bearing capacity قدرت برنده باربرد
backsword شمشیر یک لبهء برنده
emasculative برنده نیروی مردی
limivorous فرو برنده گل ولای
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
painstakingly ساعی رنج برنده
painstaking ساعی رنج برنده
nonwinner هرگز برنده نشده
file cutter قسمت برنده سوهان
raise the hand بالابردن دست برنده
liquidators برچیننده از بین برنده
emasculatory برنده نیروی مردی
to ease to a victory به سادگی برنده شدن [ورزش]
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
to scramble a victory بزحمت برنده [پیروز] شدن
hellward سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
hoong seung برنده هوگو قرمز تکواندو
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
scissors چیز برنده قطع کننده
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
sharp tongued بکار برنده سخنان زننده
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
gulf هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulfs هر چیز بلعنده وفرو برنده
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
cutting angle سطح برنده تیغه برش
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
procrustean بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
waltz off with <idiom> فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
dye-remover از بین برنده رنگ [سفید کننده]
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliants مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
ingestive بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
free-for-alls اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
compound helicopter هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
banner پرچم
whiff پرچم
banners پرچم
color پرچم
emblazonry پرچم
blazon پرچم
anandrous بی پرچم
flag bridge پل پرچم
ensign پرچم
flag پرچم
ensigns پرچم
vexillum پرچم
stamina پرچم
stamen پرچم
oriflamme پرچم
flags پرچم
stamens پرچم
case غلاف پرچم
incomplete flower جام پرچم
mast high پرچم افراشته
dressing ship افراشتن پرچم
linesman flag پرچم خط نگهدار
sign flag پرچم علامت
f. of truce پرچم سفید
royal flag پرچم سلطنتی
escort of the standard گارد پرچم
cases غلاف پرچم
escort of the color گارد پرچم
flag byte لقمه پرچم
white f. پرچم سفید
dressing line طناب پرچم
flags پرچم مخابره
so strike one's flag پرچم خودراخواباندن
post flag پرچم پادگانی
penon پرچم دم چلچلهای
control flag پرچم کنترل
corner flag پرچم کرنر
lanyards طناب پرچم
numeral flag پرچم شمارهای
lanyard طناب پرچم
flag day روز پرچم
zero flag پرچم صفر
national flag پرچم ملی
device flag پرچم دستگاه
fanion پرچم هنگ
field colors پرچم نظامی
color guard گارد پرچم
flag پرچم مخابره
sister hooks قلاب پرچم
flag wagging پرچم جنبانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com