Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
self contained
برون بی نیاز
Other Matches
LUT
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
outcrop
برون زد
outhaul line
برون کش
without
برون
outcrops
برون زد
outsides
برون
outside
برون
outputs
برون ده
exogenous
برون زا
output
برون ده
extrados
برون سو
pericardium
برون شامه دل
eccentricities
برون مرکزی
purged
برون ریزی
offline
برون خطی
objective
برون ذات
purge
برون ریزی
purges
برون ریزی
out group
برون گروه
oversea
برون مرزی
egest
برون کردن
emigration
برون کوچی
outsight
برون بینی
outlier
برون هشته
effuent
برون ریز
out flow
برون ریز
ectorderm
برون پوست
outer directed
برون وابسته
ectoparasite
انگل برون زی
eccentricity
برون مرکزی
objectives
برون ذات
objectivism
برون گرایی
exvia
برون زیست
exudation
برون نشست
extraterritoriality
برون مرزی
extraterritorial
برون مرزی
extratensive
برون نگر
extrajection
برون اندازی
extragalactic
برون کهکشانی
exogenous variable
متغیر برون زا
extrafusal
برون دوکی
extracyclic
برون حلقهای
exterritorial
برون مرزی
exogenous
برون زاد
exogenous
برون روینده
epithelium
برون پوش
exocathection
برون پردازی
exocrine
برون تراو
externality
برون بودگی
discharge
برون ریزی
discharges
برون ریزی
exopsychic
برون روانی
exogamy
برون پیوندی
off line
برون خطی
exogamy
برون همسری
exogen
گیاه برون رو
exteroceptive
برون تنی
accommodations
برون سازی
outputs
برون داد
extroversion
برون گرایی
drive!
برون!
[با ماشین]
output
برون داد
suburb
برون شهر
acting out
برون ریزی
suburban
برون شهری
accommodation
برون سازی
physiognomies
برون چهر
immigration
برون کوچی
extrapolations
برون یابی
extrapolation
برون یابی
effusions
برون تراوی
effusions
برون ریزی
effusion
برون تراوی
effusion
برون ریزی
physiognomy
برون چهر
evacuation
برون ریزی
evacuation
برون بری
extroverts
برون گرای
copper extraction
برون کشیدن مس
superficial degradation
برون تباهی
extrovert
برون گرای
the out ward eye
چشم برون
extraterritoriality
حقوق برون مرزی
offline storage
انباره برون خطی
exterritoriality
حقوق برون مرزی
ectoplasm
اکتوپلاسم برون مایه
outputs
برون گذاشت برونگذار
exosomatic method
روش برون تنی
discharge of affect
برون ریزی هیجانی
extraspectral hue
فام برون طیفی
extrapolates
برون یابی کردن
peritoneum
برون شامه روده ها
extrapolating
برون یابی کردن
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
extragalactic nebula
سحابی برون کهکشانی
pericardial
وابسته به برون شامه دل
extrapolated
برون یابی کردن
extrapyramidal system
دستگاه برون هرمی
pericardiac
وابسته به برون شامه دل
exogamy
برون زاد اوری
out of line coding
کدگذاری برون خطی
State Department
وزارت برون مرز
exocrine gland
غده برون ریز
epicarp
پوست میوه برون بر
offset distance
فاصله برون محوری
to reveal itself
از پرده برون افتادن
off line operation
عملکرد برون خطی
off line storage
حافظه برون خطی
outbreeding
برون زاد اوری
output
برون گذاشت برونگذار
supinator muscle
عضله برون گردان
offline operation
عمل برون خطی
high seas
ابهای برون مرزی
extrapolate
برون یابی کردن
outward looking policy
سیاست برون نگر
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
off page connector
اتصال دهنده برون صفحهای
with out book
برون سند کتابی ازبر
pericarditis
اماس برون شامه قلب
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
exudate
ترشح التهابی برون نشست
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
to let out
اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous
وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
requirement
نیاز
self sufficing
بی نیاز
demand
نیاز
need
نیاز
demands
نیاز
want
نیاز
need
نیاز
requirement
نیاز
needing
نیاز
demanded
نیاز
needed
نیاز
self-sufficient
بی نیاز
demand
نیاز
needless
بی نیاز
n affiliation
نیاز پیوندجویی
self explanatory
بی نیاز از توصیف
sweet nothings
راز و نیاز
agamic
بی نیاز ازتخم نر
necessity
نیاز نیازمندی
n achievement
نیاز پیشرفت
urgency of need
ضرورت نیاز
construction need
نیاز سازندگی
succorance need
نیاز مهرطلبی
structural requirement
نیاز استاتیکی
self-evident
بی نیاز از اثبات
cognizance need
نیاز شناخت
achievement need
نیاز پیشرفت
capital requirement
نیاز سرمایه
social need
نیاز اجتماعی
self explaining
بی نیاز از توصیف
manifest need
نیاز اشکار
prerequisite
پیش نیاز
prerequisites
پیش نیاز
requirement
مورد نیاز
demand
نیاز احتیاج
need gratification
ارضای نیاز
affiliation need
نیاز پیوندجویی
nurturance need
نیاز مهرورزی
quasi need
شبه نیاز
demands
نیاز احتیاج
felt need
نیاز هشیار
self-explanatory
بی نیاز از توصیف
want
نقصان نیاز
wanted
نقصان نیاز
demanded
نیاز احتیاج
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
obviating
رفع نیاز کردن
need press theory
نظریه نیاز- فشار
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
criminal court
راز و نیاز کردن
deference need
نیاز دنباله روی
custom ROM
مین نیاز مشتری
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
obviate
رفع نیاز کردن
dominance need
نیاز سلطه گری
defendance need
نیاز خویشتن پایی
self sufficient
مستغنی بی نیاز از غیر
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
lime requirement
اهک مورد نیاز
obviated
رفع نیاز کردن
obviates
رفع نیاز کردن
floor space occupied
فضای مورد نیاز
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
requirements
آنچه مورد نیاز است
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com