Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (3 milliseconds)
English
Persian
exocrine
برون تراو
Other Matches
endocrine
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
outside
برون
extrados
برون سو
without
برون
outcrop
برون زد
outcrops
برون زد
outputs
برون ده
exogenous
برون زا
output
برون ده
outsides
برون
outhaul line
برون کش
ectorderm
برون پوست
drive!
برون!
[با ماشین]
superficial degradation
برون تباهی
exogenous
برون روینده
ectoparasite
انگل برون زی
exogenous
برون زاد
exogen
گیاه برون رو
effuent
برون ریز
epithelium
برون پوش
exocathection
برون پردازی
extrapolation
برون یابی
egest
برون کردن
exogamy
برون پیوندی
out flow
برون ریز
exogamy
برون همسری
the out ward eye
چشم برون
outsight
برون بینی
extraterritorial
برون مرزی
extraterritoriality
برون مرزی
outlier
برون هشته
offline
برون خطی
extroversion
برون گرایی
outer directed
برون وابسته
exudation
برون نشست
exvia
برون زیست
objectivism
برون گرایی
oversea
برون مرزی
extrajection
برون اندازی
extragalactic
برون کهکشانی
exogenous variable
متغیر برون زا
exopsychic
برون روانی
self contained
برون بی نیاز
extratensive
برون نگر
externality
برون بودگی
exteroceptive
برون تنی
exterritorial
برون مرزی
pericardium
برون شامه دل
extracyclic
برون حلقهای
extrafusal
برون دوکی
out group
برون گروه
purge
برون ریزی
extrovert
برون گرای
extroverts
برون گرای
evacuation
برون بری
evacuation
برون ریزی
suburban
برون شهری
eccentricity
برون مرکزی
purged
برون ریزی
purges
برون ریزی
emigration
برون کوچی
objective
برون ذات
objectives
برون ذات
discharge
برون ریزی
discharges
برون ریزی
off line
برون خطی
eccentricities
برون مرکزی
suburb
برون شهر
output
برون داد
immigration
برون کوچی
physiognomies
برون چهر
physiognomy
برون چهر
accommodation
برون سازی
accommodations
برون سازی
acting out
برون ریزی
copper extraction
برون کشیدن مس
extrapolations
برون یابی
effusions
برون ریزی
effusions
برون تراوی
effusion
برون ریزی
outputs
برون داد
effusion
برون تراوی
out of line coding
کدگذاری برون خطی
offset distance
فاصله برون محوری
outbreeding
برون زاد اوری
supinator muscle
عضله برون گردان
pericardiac
وابسته به برون شامه دل
State Department
وزارت برون مرز
to reveal itself
از پرده برون افتادن
peritoneum
برون شامه روده ها
pericardial
وابسته به برون شامه دل
outward looking policy
سیاست برون نگر
offline storage
انباره برون خطی
offline operation
عمل برون خطی
exterritoriality
حقوق برون مرزی
epicarp
پوست میوه برون بر
exosomatic method
روش برون تنی
exogamy
برون زاد اوری
output
برون گذاشت برونگذار
outputs
برون گذاشت برونگذار
exocrine gland
غده برون ریز
extrapolate
برون یابی کردن
discharge of affect
برون ریزی هیجانی
extrapolates
برون یابی کردن
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
extragalactic nebula
سحابی برون کهکشانی
off line storage
حافظه برون خطی
off line operation
عملکرد برون خطی
high seas
ابهای برون مرزی
extrapolating
برون یابی کردن
extraterritoriality
حقوق برون مرزی
extraspectral hue
فام برون طیفی
extrapyramidal system
دستگاه برون هرمی
extrapolated
برون یابی کردن
ectoplasm
اکتوپلاسم برون مایه
exudate
ترشح التهابی برون نشست
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
off page connector
اتصال دهنده برون صفحهای
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
pericarditis
اماس برون شامه قلب
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
with out book
برون سند کتابی ازبر
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous
وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
to let out
اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor
عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com