English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
English Persian
extrafusal برون دوکی
Other Matches
intrafusal درون دوکی
fusiform دوکی شکل
obturator spindle دوکی جازم گاز
obturator spindle دوکی الات جازم
gas check pad بالشتک دوکی جازم
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
blistered برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
outcrops برون زد
outcrop برون زد
extrados برون سو
output برون ده
exogenous برون زا
outputs برون ده
outhaul line برون کش
outsides برون
without برون
outside برون
the out ward eye چشم برون
exogen گیاه برون رو
exogenous برون روینده
exocathection برون پردازی
drive! برون! [با ماشین]
exogenous variable متغیر برون زا
epithelium برون پوش
egest برون کردن
exocrine برون تراو
exogamy برون پیوندی
out flow برون ریز
effuent برون ریز
ectorderm برون پوست
exogamy برون همسری
exopsychic برون روانی
superficial degradation برون تباهی
outsight برون بینی
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
outlier برون هشته
extroversion برون گرایی
outer directed برون وابسته
exudation برون نشست
exvia برون زیست
objectivism برون گرایی
oversea برون مرزی
pericardium برون شامه دل
self contained برون بی نیاز
externality برون بودگی
extrajection برون اندازی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
offline برون خطی
extragalactic برون کهکشانی
out group برون گروه
purge برون ریزی
exogenous برون زاد
extrovert برون گرای
extroverts برون گرای
evacuation برون بری
evacuation برون ریزی
suburban برون شهری
suburb برون شهر
purged برون ریزی
purges برون ریزی
emigration برون کوچی
objective برون ذات
objectives برون ذات
discharge برون ریزی
discharges برون ریزی
off line برون خطی
eccentricities برون مرکزی
eccentricity برون مرکزی
output برون داد
outputs برون داد
immigration برون کوچی
copper extraction برون کشیدن مس
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
accommodation برون سازی
accommodations برون سازی
extrapolations برون یابی
acting out برون ریزی
effusion برون ریزی
effusion برون تراوی
effusions برون ریزی
effusions برون تراوی
extrapolation برون یابی
ectoparasite انگل برون زی
extratensive برون نگر
offset distance فاصله برون محوری
out of line coding کدگذاری برون خطی
outbreeding برون زاد اوری
State Department وزارت برون مرز
to reveal itself از پرده برون افتادن
offline storage انباره برون خطی
outward looking policy سیاست برون نگر
pericardiac وابسته به برون شامه دل
supinator muscle عضله برون گردان
pericardial وابسته به برون شامه دل
peritoneum برون شامه روده ها
extrapolate برون یابی کردن
exosomatic method روش برون تنی
extrapolates برون یابی کردن
exogamy برون زاد اوری
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
exocrine gland غده برون ریز
epicarp پوست میوه برون بر
outputs برون گذاشت برونگذار
output برون گذاشت برونگذار
extrapolating برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
exterritoriality حقوق برون مرزی
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
discharge of affect برون ریزی هیجانی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
high seas ابهای برون مرزی
off line operation عملکرد برون خطی
off line storage حافظه برون خطی
extraspectral hue فام برون طیفی
offline operation عمل برون خطی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
pericarditis اماس برون شامه قلب
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
exudate ترشح التهابی برون نشست
with out book برون سند کتابی ازبر
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com