Dictiornary-Farsi | برون پوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
ectorderm	برون پوست


Search result with all words

epicarp	پوست میوه برون بر
Other Matches

endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
exogenous	برون زا
outcrop	برون زد
outcrops	برون زد
without	برون
outsides	برون
extrados	برون سو
outputs	برون ده
outside	برون
outhaul line	برون کش
output	برون ده
discharges	برون ریزی
outputs	برون داد
discharge	برون ریزی
exogamy	برون همسری
exogamy	برون پیوندی
output	برون داد
exocrine	برون تراو
exocathection	برون پردازی
evacuation	برون ریزی
evacuation	برون بری
suburban	برون شهری
epithelium	برون پوش
the out ward eye	چشم برون
superficial degradation	برون تباهی
suburb	برون شهر
self contained	برون بی نیاز
exogen	گیاه برون رو
exogenous	برون روینده
offline	برون خطی
extracyclic	برون حلقهای
objectivism	برون گرایی
extrafusal	برون دوکی
extragalactic	برون کهکشانی
extrajection	برون اندازی
exvia	برون زیست
eccentricities	برون مرکزی
eccentricity	برون مرکزی
extratensive	برون نگر
extraterritorial	برون مرزی
extraterritoriality	برون مرزی
extroversion	برون گرایی
out group	برون گروه
outer directed	برون وابسته
outlier	برون هشته
exogenous	برون زاد
pericardium	برون شامه دل
off line	برون خطی
exogenous variable	متغیر برون زا
exopsychic	برون روانی
exteroceptive	برون تنی
extroverts	برون گرای
extrovert	برون گرای
externality	برون بودگی
exterritorial	برون مرزی
oversea	برون مرزی
outsight	برون بینی
exudation	برون نشست
copper extraction	برون کشیدن مس
ectoparasite	انگل برون زی
effuent	برون ریز
emigration	برون کوچی
immigration	برون کوچی
acting out	برون ریزی
accommodations	برون سازی
accommodation	برون سازی
physiognomy	برون چهر
purge	برون ریزی
purged	برون ریزی
purges	برون ریزی
physiognomies	برون چهر
out flow	برون ریز
effusions	برون ریزی
effusion	برون ریزی
extrapolation	برون یابی
drive!	برون! [با ماشین]
effusion	برون تراوی
effusions	برون تراوی
egest	برون کردن
objectives	برون ذات
extrapolations	برون یابی
objective	برون ذات
outputs	برون گذاشت برونگذار
to reveal itself	از پرده برون افتادن
State Department	وزارت برون مرز
outward looking policy	سیاست برون نگر
extrapyramidal system	دستگاه برون هرمی
extragalactic nebula	سحابی برون کهکشانی
extragalactic nebula	ابری برون کهکشانی
extrapolate	برون یابی کردن
off line operation	عملکرد برون خطی
off line storage	حافظه برون خطی
output	برون گذاشت برونگذار
exocrine gland	غده برون ریز
offline operation	عمل برون خطی
offset distance	فاصله برون محوری
exterritoriality	حقوق برون مرزی
discharge of affect	برون ریزی هیجانی
out of line coding	کدگذاری برون خطی
outbreeding	برون زاد اوری
offline storage	انباره برون خطی
extraspectral hue	فام برون طیفی
extrapolating	برون یابی کردن
supinator muscle	عضله برون گردان
peritoneum	برون شامه روده ها
extrapolates	برون یابی کردن
exogamy	برون زاد اوری
extrapolated	برون یابی کردن
high seas	ابهای برون مرزی
pericardial	وابسته به برون شامه دل
pericardiac	وابسته به برون شامه دل
ectoplasm	اکتوپلاسم برون مایه
extraterritoriality	حقوق برون مرزی
exosomatic method	روش برون تنی
pericarditis	اماس برون شامه قلب
basset	نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrapyramidal motor system	دستگاه حرکتی برون هرمی
off page connector	اتصال دهنده برون صفحهای
extrinsic eye muscles	عضلات برون چرخشی چشم
with out book	برون سند کتابی ازبر
exudate	ترشح التهابی برون نشست
external rectus	عضله مستقیم برون چشمی
to let out	اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas	ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous	وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command	یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
differentiating cicuit	مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm	طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator	وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor	عضله برون گرداننده عضله راجعه
crustal	پوست
shelling	پوست
shells	پوست
goats	پوست بز
shell	پوست
goat	پوست بز
skins	پوست
rinds	پوست
shale	پوست
skinning	پوست
skinned	پوست
dermis	پوست
skin	پوست
dermatalgia	پوست
cuticle	پوست
rind	پوست
peeling	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
goatskin	پوست بز
swanskin	پوست قو
strippers	پوست کن
goatskins	پوست بز
barked	پوست
barking	پوست
cortex	پوست
peels	پوست
tunc	پوست
tegmen	پوست
peltry	پوست
tegmentum	پوست
hulls	پوست
parer	پوست کن
skinner	پوست کن
bark	پوست
cortices	پوست
barks	پوست
hull	پوست
husks	پوست
glume	پوست
flayer	پوست کن
scalp	پوست سر
hides	پوست
hide	پوست
skinless	بی پوست
husk	پوست
stripper	پوست کن
encrustation	پوست
integument	پوست
encrustations	پوست
peel	پوست
dermoid	شبیه پوست
drumhead	پوست طبل
dry bones	پوست واستخوان
sheep skin	پوست گوسفند
whity	سفید پوست
endoderm	درون پوست
ecdysis	پوست ریختن
ecdysis	پوست اندازی
drum head	پوست طبل