Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to hark back
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
Other Matches
dabbed
اندکی
halfway
اندکی
wait a bit
اندکی
weeing
اندکی
eftsoons
اندکی پس از ان
dabs
اندکی
awhile
اندکی
dab
اندکی
slightly
اندکی
some
اندکی
wees
اندکی
partially
اندکی
wee
اندکی
just before
اندکی پیش
few
اندکی از کمی از
fewer
اندکی از کمی از
fewest
اندکی از کمی از
parboiling
اندکی جوشاندن
duskish
اندکی تاریک
just
اندکی پیش
choppy
اندکی متلاطم
parboil
اندکی جوشاندن
parboiled
اندکی جوشاندن
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
اندکی گرسنه
right before
اندکی پیش
dampish
اندکی نمسار
eftsoon
اندکی پس ازان
half mad
اندکی دیوانه
half made
اندکی دیوانه
somedeal
اندکی نسبتا
latish
اندکی دیر
highs
اندکی فاسد
highest
اندکی فاسد
loudish
اندکی بلند
parboils
اندکی جوشاندن
high
اندکی فاسد
dryish
اندکی خشک
dankish
اندکی نمسار
ten kilometres and more
ده کیلومتر و اندکی بالا
wait a minute
اندکی صبر کنید
narrowish
اندکی تنگ یا باریک
dullish
اندکی تیره یاکمرنگ
lie off
اندکی دور از کشتی
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
wait a second
اندکی صبر کنید
to take something off and pric
اندکی از بهای چیزی کاستن
to stay one's stomach
شکم خودرا اندکی سیرکردن
frigid
دارای اندکی تمایل جنسی
put some milk to your tea
اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
gun dog
سگ شکاری
feral
شکاری
hunters
سگ شکاری
gundogs
سگ شکاری
deer hound
سگ شکاری
gundog
سگ شکاری
hounds
سگ شکاری
hounding
سگ شکاری
hounded
سگ شکاری
buckhound
سگ شکاری
hunting dog
سگ شکاری
accipital
شکاری
hound
سگ شکاری
sporting dog
سگ شکاری
raptatorial
شکاری
raptatory
شکاری
raptorail
شکاری
hunter
سگ شکاری
ratch
سگ شکاری
killer submarine
زیردریایی شکاری
game bag
خرجین شکاری
game fowl
مرغ شکاری
sport car
اتومبیل شکاری
sports cars
اتومبیل شکاری
staghound
تازی شکاری
gazehound
نوعی سگ شکاری
deer dog
تازی سگ شکاری
ravin
طعمه شکاری
sports car
اتومبیل شکاری
terrier
سگ بویی شکاری
terriers
سگ بویی شکاری
birds of prey
پرندگان شکاری
birds of prey
مرغان شکاری
canes venatici
سگان شکاری
canum venaticorum
سگان شکاری
capped watch
ساعت شکاری
ravening
شکاری غاصب
shot gun
تفنگ شکاری
Afghan Hound
سگ شکاری افغان
dogcarts
کالسکهی شکاری
hunter
اسب یا سگ شکاری
hunters
اسب یا سگ شکاری
shotgun
تفنگ شکاری
dogcart
کالسکهی شکاری
shotguns
تفنگ شکاری
blood
سگ شکاری و بوی خن
game
جانور شکاری
accipiter
مرغ شکاری
bow
کمان شکاری
bowed
کمان شکاری
bows
کمان شکاری
bowing
کمان شکاری
crabs
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
accipitrine
ازجنس باز شکاری
doublcd barrcled shot
تفنگ شکاری دو لول
ravens
شکار طعمه شکاری
chasers
مفتش هواپیمای شکاری
beagle
تازی شکاری پاکوتاه
raven
شکار طعمه شکاری
chaser
مفتش هواپیمای شکاری
beagles
تازی شکاری پاکوتاه
marlin
ماهی شکاری بزرگ
pointers
سگ شکاری یابنده شکار
bird of prey
مرغ شکاری گوشتخوار
pointer
سگ شکاری یابنده شکار
field trial
مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber
شکاری- بمب افکن
huntsmen
مدیر تازیهای شکاری
huntsman
مدیر تازیهای شکاری
venatic
وابسته بشکار شکاری
feral
حیوان شکاری وحشی
venatical
وابسته بشکار شکاری
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
high power
تفنگ شکاری بزرگ
goshawk
باز بال کوتاه شکاری
gordon setter
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
small game
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
irish wolfhound
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predaceous
شکاری تغذیه کننده از شکار
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
predacious
شکاری تغذیه کننده از شکار
salmi
خورش باگوشت مرغ شکاری
gamekeepers
متصدی جانوران شکاری قرقچی
golden retriever
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
gamekeeper
متصدی جانوران شکاری قرقچی
sporterize
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
backslide
برگشتن
go back
برگشتن
deviates
برگشتن
come back
برگشتن
returning
برگشتن
return
برگشتن
chare
برگشتن
returns
برگشتن
lapse vi
برگشتن
returned
برگشتن
hark back
برگشتن
on the way back
در برگشتن
to turn turtle
برگشتن
revert
برگشتن
resile
برگشتن
to put back
برگشتن
sheer
برگشتن
reverse
برگشتن
reversed
برگشتن
retroflex
برگشتن
reverses
برگشتن
reversing
برگشتن
to go back
برگشتن
regurgitating
برگشتن
regurgitates
برگشتن
regurgitated
برگشتن
regurgitate
برگشتن
to come back
برگشتن
reverted
برگشتن
reverting
برگشتن
get back
<idiom>
برگشتن
reverts
برگشتن
regorge
برگشتن
roll around
<idiom>
برگشتن
double back
<idiom>
برگشتن
recrudesce
برگشتن
deviate
برگشتن
deviated
برگشتن
reoccurrence
برگشتن
deviating
برگشتن
abjeure
برگشتن از
reoccurring
برگشتن
repullulate
برگشتن
bloodhounds
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setter
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
untread
برگشتن بازگشتن
resile
به عقب برگشتن
to fall away
برگشتن مرتدشدن
till his return
تا موقع برگشتن او
remigrate
از مهاجرت برگشتن
to bounce
[cheque/check]
برگشتن
[چکی]
head off
<idiom>
به عقب برگشتن
introspect
بخود برگشتن
go back on
<idiom>
به عقب برگشتن
capsized
برگشتن قایق
capsizes
برگشتن قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com