English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (3 milliseconds)
English Persian
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
Search result with all words
deliveries تحویل کالا دادن
delivery تحویل کالا دادن
cod وصول وجه در موقع تحویل کالا
cod پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
c.i.f. یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
delivery order دستور تحویل کالا
destination port بندر تحویل کالا
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
free carrier تحویل به حمل کننده کالا
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free docks نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
freight forwarder مقام تحویل دهنده کالا
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Other Matches
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
devolvement تحویل
liveries تحویل
livery تحویل
bailment تحویل
processes تحویل
process تحویل
utilization تحویل
delivery تحویل
deliveries تحویل
solstice تحویل
prehension تحویل
free تحویل
freed تحویل
freeing تحویل
frees تحویل
landing, storage, delivery تحویل
transter تحویل
bailment تحویل جنس
committed <adj.> <past-p.> تحویل شده
cargo delivery تحویل بار
catcher's side سوی تحویل
delivers تحویل دادن
deliverable قابل تحویل
delivered at frontier تحویل در مرز
deliverer تحویل دهنده
bailee تحویل گیرنده
acceptance tests آزمایشهای تحویل
renditions پرداخت تحویل
rendition پرداخت تحویل
surrenders تحویل دادن
surrendered تحویل دادن
surrender تحویل دادن
smooth delivery تحویل بی اشکال
deliverable state در حالت تحویل
deliver تحویل دادن
delivering تحویل تسلیم
fob تحویل کشتی
recorded delivery تحویل سفارشی
transfer واگذاری تحویل
consigned <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> تحویل شده
transfers واگذاری تحویل
delivered تحویل شده
forwarded <adj.> <past-p.> تحویل شده
transferring واگذاری تحویل
delivering تحویل دادن
delivery date تاریخ تحویل
hand over تحویل دادن
prompt delivery تحویل فوری
shortchange کم تحویل دادن
take delivery of تحویل گرفتن
take over تحویل گرفتن
exq تحویل در بارانداز
terminal price قیمت تحویل
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
to deliver over تحویل دادن
exs تحویل از کشتی
forward delivery تحویل به وعده
forward delivery تحویل دراینده
irreducibility تحویل ناپذیری
free on quay تحویل دراسکله
period of delivery دوره تحویل
free docks تحویل در بارانداز
pick up and delivery بارگیری و تحویل
polytropic تحویل برزخ
to hand over تحویل دادن
to take over تحویل گرفتن
transferee تحویل گیرنده
delivery table میز تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery order حواله تحویل
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery note حواله تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery terms نحوه تحویل
delivery to the home تحویل در خانه
ex mill تحویل در کارخانه
ex factory تحویل در کارخانه
demand satisfaction تحویل درخواستها
delivery valve سوپاپ تحویل
delivery free تحویل رایگان
supplying تحویل ذخیره
transference تحویل حواله
cash dispenser تحویل دارخودکار
cash dispensers تحویل دارخودکار
takeover تحویل گیری
supplying تحویل دادن
supply تحویل ذخیره
LSD نگهداری تحویل
supply تحویل دادن
supplied تحویل ذخیره
render تحویل دادن
renders تحویل دادن
takeovers تحویل گیری
supplied تحویل دادن
rendered تحویل دادن
franco alongside ship تحویل کنار کشتی
goods receiving کالاهای درحال تحویل
free on rail تحویل در راه اهن
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای درحال تحویل
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
To take delivery of something. چیزی را تحویل گرفتن
turn over to the police تحویل پلیس دادن
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
spot goods کالاهای اماده تحویل
redeliver دوباره تحویل دادن
overdue goods کالاهای تحویل نشده
fot تحویل روی کامیون
reductions تحویل استحاله کاهش
ex warehouse تحویل در کنار انبار
ex ship تحویل در کنار کشتی
delivery car واگن تحویل دهنده
ex quay تحویل در بندر مقصد
receipts بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement تهیه و تحویل اماد
for تحویل روی قطار
reduction تحویل استحاله کاهش
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
procuring تهیه و تحویل اماد
procures تهیه و تحویل اماد
deliveries قبض و اقباض تحویل
exw تحویل در محل تولید
procured تهیه و تحویل اماد
delivery قبض و اقباض تحویل
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
procure تهیه و تحویل اماد
give in charge تحویل پلیس دادن
give a person in charge کسی را تحویل پلیس دادن
turn in تحویل دادن جنس به انبار
ex works تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
tpnd دله دزدی وعدم تحویل
supply تحویل دادن تغذیه کردن
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
issue مسئله قضیه تحویل جنس
issued مسئله قضیه تحویل جنس
issues مسئله قضیه تحویل جنس
p&d delivery and up pick بارگیری و تحویل
to get something to somebody تحویل دادن چیزی به کسی
received for shipment تحویل شده برای حمل
d/p تحویل اسناددر مقابل پرداخت
document against payment تحویل اسناد در ازای پرداخت
supplying تحویل دادن تغذیه کردن
delivered duty paid تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
daf frontier at delivered تحویل مرز
supplied تحویل دادن تغذیه کردن
becomes مناسب بودن تحویل یافتن
to be available for delivery at short notice بلافاصله قابل تحویل بودن
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
become مناسب بودن تحویل یافتن
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
bond به انبار گمرک تحویل دادن
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Did you deliver my letter to your father ? نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
delivers تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
reconsignment تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
deliver تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
documents aganist acceptance تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
fas ship alongside free تحویل در کنار کشتی
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
He left fily a few choice words. چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
Videotex تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
ddp paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
d/a acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
atm ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
mercery کالا
articles کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com