English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
English Persian
ground water trench بریدگی اب زیرزمینی
Other Matches
cavitation بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
gully اب بریدگی
jaggedness بریدگی
gullies اب بریدگی
jag بریدگی
incisure بریدگی
gulleys اب بریدگی
kerf بریدگی
jaggy بریدگی
hyphen بریدگی
hyphens بریدگی
detruncation بریدگی
breaking بریدگی
gashing بریدگی
gashes بریدگی
gashed بریدگی
gash بریدگی
incision بریدگی
incisions بریدگی
rifts بریدگی
rift بریدگی
kert بریدگی
scissor بریدگی
scission بریدگی
notch بریدگی
scores بریدگی
notches بریدگی
score بریدگی
scored بریدگی
denting دندانه بریدگی
dents دندانه بریدگی
dent دندانه بریدگی
dented دندانه بریدگی
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
kert جای بریدگی با
cuts برش بریدگی
cuts تخفیف بریدگی
cut برش بریدگی
cut تخفیف بریدگی
edge notched با بریدگی لبهای
corner cut بریدگی گوشه
gripping بریدگی برای گذراندن اب
grip بریدگی برای گذراندن اب
grips بریدگی برای گذراندن اب
nick شکاف دادن بریدگی
nicked شکاف دادن بریدگی
nicking شکاف دادن بریدگی
nicks شکاف دادن بریدگی
gripped بریدگی برای گذراندن اب
boutonniere بریدگی یاشکاف جای دکمه
cellar زیرزمینی
underground water اب زیرزمینی
cellars زیرزمینی
underground زیرزمینی
subterranean زیرزمینی
ground water اب زیرزمینی
subsurface ice یخ زیرزمینی
subsurface water اب زیرزمینی
write protect notch شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
ground water ابهای زیرزمینی
ground water table سفره اب زیرزمینی
ground water table سطح اب زیرزمینی
ground water storage اب انباشت زیرزمینی
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
ground water runoff جریان زیرزمینی
burrowing سوراخ زیرزمینی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
subbing ابیاری زیرزمینی
under ground working استخراج زیرزمینی
burrowed سوراخ زیرزمینی
under ground survey برداشت زیرزمینی
underdrain زهکش زیرزمینی
underground cable کابل زیرزمینی
burrows سوراخ زیرزمینی
underground furnace کوره زیرزمینی
kobold غول زیرزمینی
under ground mining استخراج زیرزمینی
camouflet حفره زیرزمینی
mines راه زیرزمینی
tunnelled دالان زیرزمینی
tunneling دالان زیرزمینی
mine راه زیرزمینی
burrow سوراخ زیرزمینی
tunnel دالان زیرزمینی
underground mine معدم زیرزمینی
tunneled دالان زیرزمینی
mined راه زیرزمینی
underground شبکه زیرزمینی
grottos غار زیرزمینی
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
mattamore انبار زیرزمینی
earth house خانه زیرزمینی
dug out پناهگاه زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
tunnels دالان زیرزمینی
caverns حفره زیرزمینی
grotto غار زیرزمینی
grottoes غار زیرزمینی
rhizmatous دارای ساقه زیرزمینی
underground railway راه اهن زیرزمینی
underground راه اهن زیرزمینی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
hypogeum قسمت زیرزمینی بنا
under ground راه اهن زیرزمینی
metros راه آهن زیرزمینی
metro راه آهن زیرزمینی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
kanat کانالهای زه کشی زیرزمینی
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
inlaid work [نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
mole hill توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com