Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
joggle
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
Other Matches
nicking
شکاف دادن بریدگی
nicks
شکاف دادن بریدگی
nicked
شکاف دادن بریدگی
nick
شکاف دادن بریدگی
write protect notch
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
grips
بریدگی برای گذراندن اب
grip
بریدگی برای گذراندن اب
gripping
بریدگی برای گذراندن اب
gripped
بریدگی برای گذراندن اب
cavitation
بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
prongs
تیزی چنگال تیزی دندان
prong
تیزی چنگال تیزی دندان
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
chamfer
گرفتن تیزی تیزی
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
tallow
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
swabs
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dykes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
willowware
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
catgut
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
cape chisel
قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
sunscreens
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
bailout
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bay
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
boundary
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
fly net
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
gaiting strap
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
boundaries
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
infibulation
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
maneuvering vent
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
spill wind
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
windbreak
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
radiation shield
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
slotting
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
gill slit
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
bacteriolysis
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
wire locking
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
locknut
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
suchlike
امثال ان
end finish
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
saws
امثال وحکم
adage
امثال و حکم
sawing
امثال وحکم
sawed
امثال وحکم
saw
امثال وحکم
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
anecdote
امثال ضرب المثل
reticules
شبکه شطرنجی و امثال ان
anecdotes
امثال ضرب المثل
viscera
دل وروده وجگر و امثال ان
reticule
شبکه شطرنجی و امثال ان
edge
تیزی
verjuice
تیزی
keenness
تیزی
edges
تیزی
poignancy
تیزی
acridity
تیزی
pointedness
تیزی
trenchancy
تیزی
tartness
تیزی
sharpness
تیزی
shrillness
تیزی
acumination
تیزی
acuteness
تیزی
gid
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
nets
تور ماهی گیری و امثال ان
nett
تور ماهی گیری و امثال ان
guns
سرنگ امپول زنی و امثال ان
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
gun
سرنگ امپول زنی و امثال ان
apothegm
کلام موجز امثال و حکم
net
تور ماهی گیری و امثال ان
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
sheaths
تیزی دنده
cup point
تیزی حلقوی
edge
کناره تیزی
sheath
تیزی دنده
edges
کناره تیزی
visual acuity
تیزی بینایی
angle
تیزی یا گوشه هر چیزی
bevel
تیزی لبه را گرفتن
tipping
تیزی نوک چیزی
knolls
تیزی یابرامدگی خاک از اب
knoll
تیزی یابرامدگی خاک از اب
angles
تیزی یا گوشه هر چیزی
tip
تیزی نوک چیزی
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
stockfish
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
cresting
نوک تیزی راس خاکریز
crests
نوک تیزی راس خاکریز
crest
نوک تیزی راس خاکریز
papilla
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
scissor
بریدگی
scission
بریدگی
gully
اب بریدگی
breaking
بریدگی
kert
بریدگی
kerf
بریدگی
incisions
بریدگی
incision
بریدگی
rifts
بریدگی
hyphens
بریدگی
hyphen
بریدگی
gulleys
اب بریدگی
gullies
اب بریدگی
notches
بریدگی
detruncation
بریدگی
notch
بریدگی
rift
بریدگی
gashing
بریدگی
jaggedness
بریدگی
gashes
بریدگی
gashed
بریدگی
gash
بریدگی
incisure
بریدگی
jaggy
بریدگی
score
بریدگی
scores
بریدگی
scored
بریدگی
jag
بریدگی
rabbet
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
denting
دندانه بریدگی
ground water trench
بریدگی اب زیرزمینی
cut
برش بریدگی
dents
دندانه بریدگی
cuts
برش بریدگی
dented
دندانه بریدگی
edge notched
با بریدگی لبهای
corner cut
بریدگی گوشه
cuts
تخفیف بریدگی
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
kert
جای بریدگی با
cut
تخفیف بریدگی
dent
دندانه بریدگی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
You are a smart cookie.
[American E]
شما آدم باهوشی
[تیزی]
هستید.
[اصطلاح روزمره]
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
pipped
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com