Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
particianship	بزرگ زادگی
Other Matches
cousinship	نسبت عموزادگی یادایی زادگی یاعمه زادگی یاخاله زادگی
primogeniture	نخست زادگی
right of primogeniture	حق نخست زادگی یا ارشدیت
particianship	نجیب زادگی اصالت
noblesse oblige	بزرگواری و سخاوتمندی نشانه نجیب زادگی
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
hugeous	بزرگ
long ton	تن بزرگ
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
vast	بزرگ
great-	بزرگ
extra	بزرگ
grosser	بزرگ
grossed	بزرگ
great	بزرگ
greatest	بزرگ
gross	بزرگ
grosses	بزرگ
stour	بزرگ
grossing	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
grossest	بزرگ
macro	بزرگ
majestic	بزرگ
megapod	بزرگ پا
spankings	بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
dignified	بزرگ
adults	بزرگ
eminent	بزرگ
adult	بزرگ
king size	بزرگ
extensive	بزرگ
swith	بزرگ
large sized	بزرگ
large sized a	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
vasty	بزرگ
grave	بزرگ
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
smaller	بزرگ نه
spanking	بزرگ
mighty	بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
smallest	بزرگ نه
small	بزرگ نه
immane	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
of a large size	بزرگ
larger	بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
full bottomed	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
biggest	بزرگ
high	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
voluminous	بزرگ
jumbo	بزرگ
jumbos	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
canis major	سگ بزرگ
doyennes	زن بزرگ
considerably large	بس بزرگ
nonus	بزرگ
decuman	بزرگ
egregious	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
major	بزرگ
majoring	بزرگ
propylon	در بزرگ
swingeing	بزرگ
enormous	بزرگ
majored	بزرگ
large	بزرگ
largest	بزرگ
wallopings	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
walloping	بزرگ
master mind	فکر بزرگ
long boat	کرجی بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
lives of great men	مردمان بزرگ
bulk	در حجم بزرگ
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
mandore	ماندولین بزرگ
main	بزرگ تمام
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
enlarge	بزرگ کردن
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
leading nations	ملتهای بزرگ
largen vi	بزرگ کردن
enlarges	بزرگ کردن
enlarged	بزرگ کردن
whackings	خیلی بزرگ
megalopolis	بزرگ شهر
maximizes	بزرگ کردن
megalocephalia	بزرگ سری
dignitaries	شخص بزرگ
dignitary	شخص بزرگ
largen vi	بزرگ شدن
largen	بزرگ کردن
bulk	قسمت بزرگ
largen	بزرگ شدن
larged sized	اندازه بزرگ
macrocephaly	بزرگ سری
large ship	ناو بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
billow	موج بزرگ اب
magnified	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
amplified	بزرگ شدن
magnifier	بزرگ کننده
magnifier	بزرگ ساز
main frame	کامپیوتر بزرگ
dilating	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
dilate	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
magnifying	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
amplifies	بزرگ شدن
magnifcation	بزرگ سازی
major cycle	بزرگ چرخه
maximized	بزرگ کردن
major cycle	چرخه بزرگ
abbot	راهب بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
amplify	بزرگ شدن
mandola	ماندولین بزرگ
amplifying	بزرگ شدن
macrography	بزرگ نگاری
macrocyte	هاگدان بزرگ
maximize	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
abbots	راهب بزرگ
distend	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
major epilepsy	صرع بزرگ
swells	بزرگ شدن
major planets	سیارات بزرگ
galactic	بی نهایت بزرگ
distends	بزرگ کردن
large ship	کشتی بزرگ
platter	بشقاب بزرگ
grand duke	دوک بزرگ
grand duchess	دوشس بزرگ
grand conanical	بندادی بزرگ
gor bellied	شکم بزرگ
mausoleum	ارامگاه بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
goodman	بزرگ خانواده
giant slalmon	مارپیچ بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
giant corporation	شرکت بزرگ
zooms	بزرگ کردن
grand mal	صرع بزرگ
zoomed	بزرگ کردن
platters	بشقاب بزرگ
paterfamilias	بزرگ خانواده
grandsir	پدر بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
grandiosity	بزرگ نمایی
grandame	ننه بزرگ
magnification	بزرگ نمایی
grandame	مادر بزرگ
magnifications	بزرگ نمایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com