English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
v.h.f. بسامد بسیار زیاد
Search result with all words
u.h.f. بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
Other Matches
v.l.f. بسامد بسیار کم
h.f. بسامد زیاد
high frequency current جریان با بسامد زیاد
high frequency compensation تقویت بسامد زیاد
ultrahigh frequency بسامد ماوراء زیاد
high frequency trimmer خازن تنظیم بسامد زیاد
manifold بسیار زیاد
biblical proportions به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
multimult پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
f بسامد
frequence بسامد
frequency بسامد
frequency generator بسامد زا
low frequency کم بسامد
low frequency بسامد کم
l.f. بسامد کم
frequencies بسامد
syntonic هم بسامد
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
state-of-the-art بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
word frequency بسامد واژگانی
absolute frequency بسامد مطلق
cut off frequency بسامد قطع
resonant frequency بسامد همنوا
fundamental frequency بسامد اصلی
group frequency بسامد گروهی
frequency response خم دامنه- بسامد
frequency table جدول بسامد
radio ferquency بسامد رادیویی
frequency diagram نمودار بسامد
frequency graph نمودار بسامد
frequency distribution توزیع بسامد
frequency function تابع بسامد
relative frequency بسامد نسبی
frequency indicator بسامد نما
frequency meter بسامد سنج
high frequency بسامد بالا
angular frequency بسامد زاویهای
modulation frequency بسامد تلفیق
law of frequency قانون بسامد
voice frequency بسامد صدایی
beat frequency بسامد زنهای
low frequency compensation تقویت بسامد کم
m.f. بسامد متوسط
video frequency بسامد ویدئو
wave frequency بسامد موج
theoretical frequency بسامد نظری
marginal frequency بسامد کناری
medium frequency بسامد متوسط
sonic frequency بسامد صوتی
inermediate frequency بسامد واسطه
sound frequency بسامد صوتی
carrier frequency بسامد حامل
vibrational frequency بسامد ارتعاش
thershold frequency بسامد استانه
threshold frequency بسامد استانه
limiting frequency بسامد حدی
frequency change تبدیل بسامد
frequency change تغییر بسامد
frequency band باند بسامد
r.f. بسامد رادیویی
picture frequency بسامد تصویر
natural frequency بسامد طبیعی
flow frequency بسامد بدهها
resting frequency بسامد سکوت
frame frequency بسامد صحنه
audio frequency بسامد سمعی
field repetition rate بسامد میدان
frequency compensation تقویت بسامد
audio frequency بسامد صوتی
frequency converter تغییردهنده بسامد
frequency curve منحنی بسامد
field frequency بسامد میدان
frequency converter تبدیل گر بسامد
frequency count شمار بسامد
beat frequency oscillator اوسیلاتور با بسامد زنهای
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
clock frequency بسامد زمان سنجی
low frequency padder خازن تنظیم بسامد کم
padder خازن تنظیم بسامد کم
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
frequency changer تغییر دهنده بسامد
frequency histogram نمودار ستونی بسامد
flicker fusion frequency بسامد در هم امیزی سوسوها
observed frequency بسامد مشاهده شده
automatic frequency control نافم خودکار بسامد
cff بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
mfm ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
frequency polygon نمودار چند ضلعی بسامد
pulling figure اندیس تغییر بسامد بالا
pushing figure اندیس تغییر بسامد پایین
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
modified frequency modulation recording ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
frequency changer crystal بلور تغییر دهنده بسامد
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
galore بسیار
parlous بسیار
powerfully بسیار
awfully بسیار
longeval بسیار زی
overly بسیار
sadly بسیار بد
desperate بسیار بد
no end of بسیار
oftentimes بسیار
not a lettle بسیار
sorely بسیار
muckle بسیار
mickle or muckle بسیار
out and a way بسیار
mickle بسیار
beastby بسیار
an abundance of بسیار
multiped بسیار پا
lot بسیار
multiplicity بسیار
numerous بسیار
much بسیار
all بسیار
all- بسیار
abundant بسیار
precious بسیار
unco بسیار
rotten <adj.> بسیار بد
lousy <adj.> بسیار بد
ever so بسیار
far and away بسیار
terrible <adj.> بسیار بد
awful <adj.> بسیار بد
detestable بسیار بد
thousand and one بسیار
sopping بسیار
by far بسیار
immortally بسیار
very بسیار
so mush بسیار
very little بسیار کم
lashongs بسیار
plenty بسیار
far بسیار
multifarious بسیار
seldom بسیار کم
many بسیار
clinking بسیار
supersubtlety زرنگی بسیار
prepotency نفوذ بسیار
precipitancy تعجیل بسیار
polyphonic بسیار صدا
polyphonous بسیار صدا
polysemia بسیار معنایی
polysemous بسیار معنی
polystomatous جانور بسیار
precisionist بسیار دقیق
precipitance تعجیل بسیار
superheat بسیار گرم
prepotent بسیار توانا
thank you very much بسیار ممنونم
supereminent بسیار بلند
colossal بسیار بزرگ
polystome جانور بسیار
thoroughgoing بسیار دقیق
herculean بسیار دشوار
excessive بسیار یا بزرگ
sizzler بسیار گرم
punctuality دقت بسیار
monstrosities شرارت بسیار
superfine بسیار فریف
monstrosity شرارت بسیار
primordiality قدمت بسیار
main بسیار مهم
prodigies بسیار زیرک
dammit فحش بسیار
damn فحش بسیار
devilish بسیار بد اهریمنی
e. use ful بسیار سودمند
dozens of girls ذختران بسیار
dirt cheap بسیار ارزان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com