Dictiornary-Farsi | بسامد متوسط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
m.f.	بسامد متوسط
medium frequency	بسامد متوسط


Other Matches

frequency generator	بسامد زا
f	بسامد
frequence	بسامد
l.f.	بسامد کم
low frequency	کم بسامد
frequencies	بسامد
frequency	بسامد
low frequency	بسامد کم
syntonic	هم بسامد
frequency compensation	تقویت بسامد
frequency meter	بسامد سنج
frequency converter	تبدیل گر بسامد
sonic frequency	بسامد صوتی
frequency distribution	توزیع بسامد
frequency converter	تغییردهنده بسامد
frequency count	شمار بسامد
law of frequency	قانون بسامد
frequency function	تابع بسامد
frequency diagram	نمودار بسامد
frequency graph	نمودار بسامد
frequency curve	منحنی بسامد
frequency change	تبدیل بسامد
angular frequency	بسامد زاویهای
audio frequency	بسامد سمعی
audio frequency	بسامد صوتی
beat frequency	بسامد زنهای
carrier frequency	بسامد حامل
cut off frequency	بسامد قطع
field frequency	بسامد میدان
field repetition rate	بسامد میدان
flow frequency	بسامد بدهها
frame frequency	بسامد صحنه
frequency band	باند بسامد
frequency change	تغییر بسامد
absolute frequency	بسامد مطلق
word frequency	بسامد واژگانی
modulation frequency	بسامد تلفیق
natural frequency	بسامد طبیعی
picture frequency	بسامد تصویر
r.f.	بسامد رادیویی
radio ferquency	بسامد رادیویی
relative frequency	بسامد نسبی
resonant frequency	بسامد همنوا
resting frequency	بسامد سکوت
sound frequency	بسامد صوتی
theoretical frequency	بسامد نظری
thershold frequency	بسامد استانه
threshold frequency	بسامد استانه
v.l.f.	بسامد بسیار کم
vibrational frequency	بسامد ارتعاش
video frequency	بسامد ویدئو
voice frequency	بسامد صدایی
wave frequency	بسامد موج
marginal frequency	بسامد کناری
frequency indicator	بسامد نما
high frequency	بسامد بالا
h.f.	بسامد زیاد
inermediate frequency	بسامد واسطه
group frequency	بسامد گروهی
fundamental frequency	بسامد اصلی
frequency table	جدول بسامد
frequency response	خم دامنه- بسامد
low frequency compensation	تقویت بسامد کم
limiting frequency	بسامد حدی
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
high frequency current	جریان با بسامد زیاد
high frequency compensation	تقویت بسامد زیاد
ultrahigh frequency	بسامد ماوراء زیاد
v.h.f.	بسامد بسیار زیاد
frequency histogram	نمودار ستونی بسامد
low frequency padder	خازن تنظیم بسامد کم
radio frequency transformer	مبدل بسامد رادیویی
clock frequency	بسامد زمان سنجی
padder	خازن تنظیم بسامد کم
beat frequency oscillator	اوسیلاتور با بسامد زنهای
observed frequency	بسامد مشاهده شده
frequency changer	تغییر دهنده بسامد
flicker fusion frequency	بسامد در هم امیزی سوسوها
automatic frequency control	نافم خودکار بسامد
mfm	ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
modified frequency modulation recording	ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
radio frequency amplifier	فزون ساز بسامد رادیویی
frequency changer crystal	بلور تغییر دهنده بسامد
tuned radio frequency receiver	رادیو با بسامد میزان شده
cff	بسامد شاخص در سوسو زدن
pulling figure	اندیس تغییر بسامد بالا
pushing figure	اندیس تغییر بسامد پایین
r f power supply	منبع توان بسامد رادیویی
high frequency trimmer	خازن تنظیم بسامد زیاد
frequency polygon	نمودار چند ضلعی بسامد
critical flicker frequency	بسامد شاخص در سوسو زدن
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
frequency medulation	تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mesne	متوسط
moderating	متوسط
moderates	متوسط
modal	متوسط
moderated	متوسط
averaging	متوسط
life expectancies	سن متوسط
medium gravle	شن متوسط
moderate	متوسط
averages	حد متوسط
meanest	متوسط
averaged	حد متوسط
osculant	متوسط
averaged	متوسط
average limit of ice	حد متوسط یخ
averages	متوسط
intermedial	متوسط
life expectancy	سن متوسط
medium	متوسط
intermediate	متوسط
mediocre	متوسط
meaner	متوسط
mean	متوسط
meant	متوسط
tolerable	متوسط
modals	متوسط
averaging	حد متوسط
mediums	متوسط
average	حد متوسط
average	متوسط
weighted average	متوسط وزنی
averaging	مقدار متوسط
sort of	بمیزان متوسط
thin	تیم متوسط
mean	میانه متوسط
averaging	میانه متوسط
true power	توان متوسط
meaner	میانه متوسط
subaverage	زیر حد متوسط
sort of	بمقدار متوسط
secondarily	بطور متوسط
averages	مقدار متوسط
averages	میانه متوسط
mean speed	سرعت متوسط
median gray	خاکستری متوسط
median income	درامد متوسط
mediterranean sea	بحر متوسط
mean deviation	انحراف متوسط
mean depth	عمق متوسط
mean daily	متوسط روزانه
mean chord	وتر متوسط
medium artillery	توپخانه متوسط
medially	بطورمیانه یا متوسط
medial	میانه متوسط
mean stress	خستگی متوسط
mean time	زمان متوسط
mean time	ساعت متوسط
mean price	قیمت متوسط
mean variation	تغییر متوسط
mean life	عمر متوسط
mean income	درامد متوسط
mean velocity	سرعت متوسط
average	میانه متوسط
m.f.	فرکانس متوسط
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
moderate speed	سرعت متوسط
intermediate contrast	تغایر متوسط
monthly average	متوسط ماهیانه
averaged	میانه متوسط
on the a	بطور متوسط
girder bridge	پل بیلی متوسط
meanest	میانه متوسط
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
middle price	قیمت متوسط
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
medium cloud	ابرهای متوسط
average	مقدار متوسط
average input	نهاده متوسط
medium scale	در مقیاس متوسط
intermediately	بطور متوسط
medium voltage	ولتاژ متوسط
mid range	برد متوسط
intermediate pressure	فشار متوسط
averaged	مقدار متوسط
average discharge	بده متوسط
over-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
above average <adj.>	بیش از حد متوسط
above-average <adj.>	بیش از حد متوسط
over-average <adj.>	بیش از حد متوسط
mean value	مقدار متوسط
life expectancy	عمر متوسط
life expectancies	عمر متوسط
midway	متوسط میانجی
above-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
thins	تیم متوسط
average deviation	انحراف متوسط
average depth	عمق متوسط
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
average cost	هزینه متوسط
average conditions	شرایط متوسط
above average <adj.>	بیشتر از حد متوسط

m.f.