English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
Other Matches
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
wrapper بسته بندی کاغذ روپوش
locker paper کاغذ بسته بندی اغذیه
wrappers بسته بندی کاغذ روپوش
kraft کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
packs بسته بندی کردن
parcels بسته بندی کردن
wraps بسته بندی کردن
wrap بسته بندی کردن
parcel بسته بندی کردن
packing بسته بندی کردن
pack بسته بندی کردن
put up بسته بندی کردن
parceling بسته بندی کردن
stripping بسته بندی کردن
packets بسته بندی کردن
packet بسته بندی کردن
put-up بسته بندی کردن
packages قوطی بسته بندی کردن
packaged قوطی بسته بندی کردن
package قوطی بسته بندی کردن
unpacks غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
package بسته بندی
packages بسته بندی
covers بسته بندی
cover بسته بندی
packaged بسته بندی
dunnage بسته بندی
packing بسته بندی
coverings بسته بندی
packaging بسته بندی
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
pre packing بسته بندی از قبل
trade pack بسته بندی تجاری
package holiday مسافرت بسته بندی
packaging cost هزینه بسته بندی
wisp بسته بقچه بندی
packing density تراکم بسته بندی
packing list فهرست بسته بندی
packing list صورت بسته بندی
packing note گواهی بسته بندی
wisps بسته بقچه بندی
case numbers شماره بسته بندی
palletized بسته بندی شده
packing note فهرست بسته بندی
export packing بسته بندی صادراتی
all-expense tour مسافرت بسته بندی
packed بسته بندی شده
package tour مسافرت بسته بندی
straws پوشال بسته بندی
straw پوشال بسته بندی
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
packinghouse محل بسته بندی اجناس
packingplant محل بسته بندی اجناس
shipping marks علامتهای روی بسته بندی
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
expendable packing بسته بندی یکبار مصرف
impaction بهم فشردگی بسته بندی
food packet جیره بسته بندی شده
contents note فهرست محتوای بسته بندی
wrappers لفاف بسته بندی جلد کتاب
dockets لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrapper لفاف بسته بندی جلد کتاب
loose issue تدارکات خارج شده از بسته بندی
docketing لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed لیست محتوای بسته بندی برچسب
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
docket لیست محتوای بسته بندی برچسب
case marks علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
corrugated cardboard مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
tagboard مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
case جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
cases جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routines برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
unpack حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
stripped علامت گذاری شده بسته بندی شده
tare وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
screw up پیچیدن بسته کاغذ
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
chessboards کاغذ شبکه بندی شده
chessboard کاغذ شبکه بندی شده
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
packs بسته کردن
shook بسته کردن
pack بسته کردن
to commit oneself خودراگرفتاریا بسته کردن
botton بسته شدن تکمه کردن
size up <idiom> بسته به شرایط ،برانداز کردن
packet یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
packs بسته کردن یکدست ورق بازی
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
pack بسته کردن یکدست ورق بازی
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
padding حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
underpinned پی بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
lacevi بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
seal اب بندی کردن
seals اب بندی کردن
underpin پی بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
sealing اب بندی کردن
underpins پی بندی کردن
batten down اب بندی کردن
caulk اب بندی کردن
to take a snack ته بندی کردن
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
slub سرهم بندی کردن
prioritising اولویت بندی کردن
subsuming رده بندی کردن
ratings دسته بندی کردن
compartmentalizing بخش بندی کردن
prioritizing اولویت بندی کردن
railroad سرهم بندی کردن
bungling سرهم بندی کردن
bungles سرهم بندی کردن
prioritize اولویت بندی کردن
paginate صفحه بندی کردن
bungle سرهم بندی کردن
bungled سرهم بندی کردن
prioritized اولویت بندی کردن
prioritizes اولویت بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
graduate درجه بندی کردن
rationed جیره بندی کردن
triangulation مثلث بندی کردن
rations جیره بندی کردن
resorts دسته بندی کردن
groups دسته بندی کردن
partitions جزء بندی کردن
partition جزء بندی کردن
to form into groups گروه بندی کردن
ration جیره بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com